درماندگی
در یک آزمایش روانشناسی دست و پای یک نفر را میبندند و او را در معرض صدایی نابهنجار قرار میدهند که فرد آزمایششونده میداند فقط با فشردن یک دکمه صدای نابهنجار قطع میشود؛ اما دستانش بسته است و کاری نمیتواند انجام دهد. چندین بار آزمایش تکرار میشود و بعد دستهای فرد را باز میکنند و دوباره صدای نابهنجار پخش میشود و اینبار فرد فقط صدای نابهنجار را گوش میدهد و توانایی (ذهنی) توقف صدا را ندارد. در علم روانشناسی به این موضوع “درماندگی” گفته میشود.
اگر از من پرسیده شود که در آن هشت سال کذایی (۹۲-۸۴) بیشترین آسیبی که به کشور وارد شد چه بود، من بدون شک از “درماندگی” نام خواهم برد که هنوز اثرات آن به شدت در حوزه صنعت و فناوری پایبرجاست و عامل مهمی در توقف رشد و بهبود شرایط است.
به یاد میآورم که اندکی پیش از سال ۸۴، موضوعات تفکر سازمانها در حول و حوش تعالی، بهرهوری، تضمین کیفیت، بهبودفرآیندها از راه فناوری اطلاعات، معماری سازمانی و مواردی از این دست بود و به خصوص بعد از سال ۸۹ موضوعات جاری فکری سازمانی به نبود نقدینگی، چک برگشتی، دور زدن تحریمها، مطالبات، پرداخت حقوق و … تبدیل شد. در تغییر این فضای فکری آنچیز که باعث شده است که هنوز بسیاری از سازمانها نتوانند به زندگی عادی خود برگردند نه لزومن تداوم شرایط محیطی قبلی (که البته هنوز به پیش از سال ۸۴ باز نگشته است) که درمانده شدن مدیران و نهادهای فکری جامعه و سازمان است.
اگر سازمانهای درمانده بخواهند به موفقیت دست پیدا کنند باید از فضای درماندگی و مدل کسب کار گذشته خود بیرون بیایند. ادامه تکیه مدلهای کسب و کار قدیمی و به خصوص آسیبدیده در آن هشت سال کذایی نتیجهای را به بار خواهد آورد که برندهای برتر صنعت مانند هپکو، آذرآب، ارج، پارسالکتریک، آزمایش، کنتورسازی و …را دچار کرد که یا نابود شدهاند و یا اینکه چیزی با نابودی فاصله ندارند.
به تازگی میبینیم کسب و کارهای استارتاپی خوبی شکل گرفته است که یکی از عوامل موفقیت آنها عدم تنفس در سالهای درماندگی است. این موضوع را من یکی از عوامل بهبود (و نه خوب شدن) فضای کسب و کار میدانم که با انتخاب یک مدل جدید از کسب و کار میتواند به شرکتها جانی تازه بخشد.