بخش خصوصی و نگاه به وی به عنوان دزد
- عرض شود که آن مغازه ای بود که در آن اطلاعیه های م مختلف می زدند ؟ دیروز دیدم که اطلاعیه ها را دو بخش کرده ، اطلاعیه های مربوط به خواهران داخل مغازه ، برادران بیرون مغازه ، متاسفانه چند وقتی است که دوربین برای عکس ندارم ، به محض اینکه بخرم آن عکس آن را در این وبلاگ خواهم گذاشت.
- چند شب پیش دوست خوبم ، جناب آقای مصطفوی یک عدد CD از تهران با اتوبوس برایم فرستاده بود، کلا قضیه اینجاست که با توجه به اینکه به سرعت و صحت سیستم پستی کشور اطمینان زیادی نداریم ، کارهای اضطراری را با اتوبوس انجام می دهیم . بدین صورت که یک نفر بسته و محموله مورد نظر را می برد ترمینال ( ببخشید پایانه ) و همانجا تلفن می زند که بسته را دادم به اتوبوس به فرض قرمز با شماره فلان و راننده بهمان ، بعد هم نفر مقابل چهار ساعت بعد باید برود منتظر اتوبوس باشد و با دادن نشانی ، بسته را تحویل بگیرد. در این بین پولی هم به راننده اتوبوس و شاگردش (جدیدا می گویند مهماندار اتوبوس – مقایسه کنید با مهماندار هواپیما ) . الغرض رفته بودم CD را بگیرم که هنوز اتوبوس نیامده بود. یک ربعی معطل شدم تا اتوبوس آمد، اما آمدن اتوبوس را من از موج سواری هایی که ماشین را روشن کردند و مسیر نسبتا زیادی را به دنبال اتوبوس راه افتادند متوجه شدم. شاید ۲۰ ماشین پس از توقف دور اتوبوس را گرفتند و رانندگان آن جلوی در اتوبوس به روش های مختلف سعی در جذب مسافر داشتند
- سواری دربست
- تاکسی می خواستین آقا
- سواری داخل شهر
- ….
غمی سترگ دلم را گرفت وقتی که دیدم بخش مهمی از این ماشین ها دست خالی برگشتند و منتظر اتوبوس دیگر شدند. انتظار واژه هر روز این آقایان شده ، انتظار برای لقمه ای نان.
۳- شنبه بود که همکاران گفتند که بازرس بیمه آمده بازدید ،همانکه قبلا گفتم احساس می کند می خواهد دزد بگیرد. نه من بودم و نه دکتر و گفتند که باید برویم بیمه و امضا بدهیم که ما در این شرکت کار می کنیم ، همانجا با کلی استدلال منطقی گفتم که هدف از بازرسی این است که من خدای ناکرده ، شخصی را غیر قانونی بیمه نکرده باشم و یا اینکه کسی نباشد که در شرکت کارکند و بیمه نباشد و این حالات برای من که مدیر عامل شرکت هستم غیر پیش نخواهد آمد. خلاصه اینکه نرفتم ، موضوع را به دکتر هم نگفتم. دیروز دیدم که آقاپلیسه ( همان مامور بازرسی بیمه ) دوباره آمده شرکت و تهدید کرده که اگر فلانی نیاید و ا مضا بدهد که در این شرکت کار می کند. من برایتان مشکل ساز خواهم شد.
دیروز ظهر با دکتر رفتیم و امضا کردیم ، هر دو ما را می شناخت و کارت شناسایی نخواست.
این سه مطلب به ظاهر ربطی به هم ندارند ، اما می شود خیلی ساده نگاه کرد ؛، تا زمانی که اداراتی و افرادی به بخش خصوصی به چشم دزد نگاه می کنند و قوانین بر این دیدگاه شکل می گیرد و زمینه حضور قوی بخش خصوصی وجود ندارد. حداقل بخش زیادی از مسائل و مشکلات اقتصادی کشور باقی خواهد ماند