قانون، محدودیت نیست (نظرسنجی)
در نظر داشتم در مورد بخش دوم و شاید نهایی “قانون، محدودیت نیست” بنویسم. به موضوعی که مدتهاست در ذهن مرور میکنم، رسیدم که کمتر در فضای وبلاگهای نرمافزاری به آن پرداخته شده است. همه میدانیم که یکی از چالشهای مهم شرکتهای نرمافزاری جلوگیری از تکثیر غیر مجاز برنامههای آنان هست. از طرف دیگر ممکن است برخی از برنامهنویسها متن (Source) برنامههایی را برای نوشتن آنها در محیط شرکت وقت صرف کردهاند و حقوق گرفتهاند، متعلق به خود بدانند. حال سئوال اینجاست که آیا برنامهنویسها حق دارند Source و یا نسخه کامپایل شده برنامهها را برای خود بردارند و به خارج از شرکت منتقل کنند؟ آیا حق دارند از تمام و یا برخی ماژولهای آن در سایر برنامههای خود در خارج از شرکت استفاده کنند؟ ممکن است یک برنامه نویس استدلال کند که برخی از ماژولها نتیجه فرآیند ذهنی اوست و او اگر بخواهد دوباره این ماژول را بنویسد، نتیجه همان برنامهای خواهد بود که قبلا نوشته است و بنابراین استفاده از آن برنامه در خارج از شرکت مجاز است. آیا این استدلال درست است؟ در مقابل شرکتها چقدر باید قوانین مدیریت دسترسی به متن و خود برنامهها را اعمال نمایند؟ آیا باید USB ها و وسایل انتقال اطلاعات دارای دسترسی مدیریت شده باشند؟ با توجه به اینکه اینترنت و ایمیل و سایتهای ذخیره اطلاعات یکی از راههای خروج برنامههای شرکتها میباشند، آیا باید دسترسی به اینگونه سایتها مدیریت شده باشد؟
در نظر ندارم که با طرح ذهنیات خود که لزوما خیلی هم محدود کننده نیست، به نظرات جهت بدهم. دوست دارم در ابتدا بدانم نظر شما چیست؟
نکته: یکی از آفتهای استدلال، “قیاس” محسوب میشود. این موضوع در بحثهای قبلی هم مطرح بود که بسیاری از دوستان من که دارای شخصیت فرهیخته و محترمی هستند، همه را با خود مقایسه کرده و قوانین گاه محدود کننده را به نحوی غیر لازم دانسته بودند (پر واضح است که قانون در مورد این افراد از ضرورت زیادی برخوردار نیست). در حالیکه فضای بحث، یک فضای کلی با در نظر گرفتن تنوع شخصیتی افراد در شرکتهای نرمافزاری ایران میباشد و توجه به پرهیز از “قیاس به نفس” در ارائه نظرات ضروری میباشد.
سلام
یک فیلم سینمایی به بررسی این موضوع پرداخته بود. ذهن پژوهشگر های یک شرکت چند ملیتی داروسازی با تحقیقات میلیاردی رو پاک می کرد تا از اطلاعاتش محافظت کنه .
اخلاقیات تحت هر شرایطی نمی تونه به این مسئله جواب بده.
توی شرکت من چند تا اطلاعات دارم. طرح های آینده ی شرکت ، کد های برناهه ها ، راهکار های کد که بعضی از اونها رو توی شرکت یاد گرفتم ، نقاط قوت و ضعف شرکت ، فکر می کنید چند تا از این داده ها رو می تونند از شرکت محافظت کنند که خارج نشه . یا به عنوان یک برنامه نویس به چند تا از این داده ها باید وفادار بمونم.
راستش من برنامه نویس نیستم! من فقط دانشجور ترم اولم که دارم مبانی برنامه نویسی رو یاد میگیرم! ولی فکر میکنم یه جورایی حق با برنامه نویسه!!
مثلا برای بخش خاصی از برنامه،من ابتکار به خرج میدم و طرح کد خودم رو میدم و مینویسم،حالا اگه بخوام همون ابتکار خودم رو استفاده کنم،حقش رو ندارم!!حالا اگه فردا منو از شرکت بیرون کنن،کسی نیمگه که اون قسمت رو من نوشتم..برنامه نویس بعدیی هم که میاد،با یه خورده کار بلد بودن،میتونه کد هایی که ایده ی اصلیشون از من بوده رو گسترش بده…کاش در این مقاله،بیشتر در این مورد توضیح میدادین…البته گفتم که! این فقط تصور کلی منه و فکر میکنم که تا درسش رو نخونم،نمیتونم درست نظر بدم!
فکر میکنم همانطور که یک برنامهنویس (یا …) و نماینده شرکت با هم دست میدهند و بر اساس گفتههایشان قرارهای مالی شکل میگیرد(به نظر من و به قول خود شما آن دست دادن و قول دادن مهمتر از قرارداد بستن است)، در این مورد نیز به همین شکل باید رفتار شود. یعنی در ابتدای کار همه چیز در مورد «امتیازات» مشخص باشد.
به نظر من، در ایران، در یک مورد مهم ضعیف زیادی داریم و که همان مسئلهی «امتیاز» است. ما امتیاز را اصولاً به شمار نمیآوریم (برخلاف بحثهای مالی). به نظر من داشتن یک امتیاز(حق امتیاز) در یک مورد خیلی مهمتر از تضمین مالی در مورد آن است.
البته در کشور ما قانون محکمی برای این مورد وجود ندارد(و اگر دارد ضمانت اجرایی ندارد) و فقط باید به اعتماد طرفین و اخلاق کاری اکتفا کرد. در هر حال اگر از ابتدا, همانطور که در مورد پول صحبت میشود، در مورد امتیازات هر یک از طرفین نیز صحبت شود، این مشکلات (حداقل به شدت حالتی که در مورد آنها صحبت نشود) پیش نخواهد آمد.
برای مثال اگر قرار است برنامهنویس بتواند از امتیاز «استفاده مجدد از کامپوننت هایی که در شرکت ساخته» بهرهمند شود، باید پول کمتری بگیرد (هزینه این امتیاز را بپردازد) و الی آخر…
در مورد بیرون بردن اطلاعات سیاسی و راهبردی شرکت نیز فکر میکنم فقط میتوان به اعتماد و اخلاق تکیه کرد.
تا آنجا که من میدانم بستن پورتهای مختلف سیستم و … سد محکمی در مقابل این مشکلات ایجاد نمیکند. اما به هیچ عنوان نمیتوان گفت که بی تاثیر است.
البته این نظر شخصی من است.
مشکل جدی و مهمی را مطرح کرده اید که به شخصا هیچ راه حل کاملی برای آن ندارم و در حل آن عاجزم.
یکجایی خوانده بودم که اگر اشتباه نکنم بیشترین شکایتی که به دادسرای جرایم رایانه ای شده است، شکایت مدیر از برنامه نویسان سابقش است برای اینکه کدهای تولید شده را از شرکت خارج کرده اند!
در این زمینه دو طرف به هم حق می دهند که “مالکیت” کد از آن آنها است، هم شرکت با این دلیل که بابت تولید آن کد حقوق داده است و هم برنامه نویس با این دلیل که آن کد حاصل فعالیت فکری اوست!
شاید همانگونه که دوستی نظر داده است باید حق امتیاز و مالکیت فکری برنامه ها را در همان ابتدا روی قرارداد آورد، اما اینکه آیا این قرارداد ضمانت اجرا دارد یا نه را نمی دانم!
مشتاقم نوشته بعدی شما را در این زمینه که راهکار شما است بدانم.
همین!
به نظر باید دید برنامه نویس رو روشن کنید نه جلوش رو بگیرید
چون من خودم در این موارد احساس توهین میکنم وقتی می بینم همه چی رو بستند
و وقتی اینترنت هست دیگه !!چی رو می خواهند ببندند
به موضوع بسیار مهمی اشاره کردید که برای اکثر شرکت ها واقعاً یک معضل بزرگ است. من به عنوان یک برنامه نویس به خودم حق نمیدم برنامه ای را که در شرکت نوشته ام را در جای دیگری استفاده کنم. درسته من در موردش فکر کردم یا حتی شاید ابداعش کردم اما به هر حال این زمان را در شرکت و با ابزارهایی که اون شرکت در اختیارم قرار داده انجام دادم و در مقابل اون دستمزد گرفتم. این استدلال که سورس کد را من نوشته ام پس میتوانم آن را از شرکت خارج کنم درست نیست.
همانطور که دوستان هم اشاره کردن این یک موضوع اخلاقی است که در تمام دنیا هم وجود دارد و ممکن است با یکسری قوانین بتوان محدودش کرد یا اثر مخرب آن را کم کرد اما نمی توان کاملاً این مشکل را حل کرد.
هرچند که اعتقاد دارم سورس کد همه چیز یک شرکت نیست (که اگر باشد واقعاً مشکل بزرگی است)، اما موضوع کم ارزشی هم نیست و محدود کردن و اجرای قانون در مورد آن را لازم میدانم.
من با نظرات آقای نعمتی موافقم. به هیچ وجه نمی توانم کدی که بابت آن حقوق گرفته ام در جایی دیگری استفاده کنم. تا جایی که می دانم این مدل در شرکت های خارجی هم به این شکل است. یعنی اگر قرار بود چنین اجازه ای به کارمندان شرکت های بزرگی مثل مایکروسافت یا اوراکل یا غیره داده شود آن وقت هر روز شاهد درگیری های حقوقی در جهان بودیم.
در حالی که من تا حالا نشنیدم چنین درگیری حقوقی با این موضوع وجود داشته باشد و اگر بوده بسیار کم.
نظر خودم اینه که باید در این مورد در همان ابتدای استخدام صحبت شود. یعنی از اول مشخص شود که نتیجه کار تا چه اندازه برای شرکت است و تا چه اندازه برای برنامه نویس است؟
این مشکل وقتی بزرگ میشود که چند برنامه نویس در نوشتن یک قطعه کد یا یک کامپوننت با هم سهیم باشند.
یه چیز بینابینیه.
شرکت به یک برنامهنویس ایده میده که در مورد فلان مسأله فکر کن و راه حل پیدا کن.
اگر بحث در مورد کامپوننتهای جزئی مثل یک تابع ورودی، یه تقویم، پردازش یک رشته و چیزهایی مثل این باشه؛ به نظر من حق با برنامهنویسه.
اما وقتی بحث کلیات یک برنامه فروش، حسابداری، انبارداری، جستجو، سیستم مدیریت و مانند این باشه، حق با شرکته. زیرا شرکته که مشتری رو پیدا کرده، طرح مسأله کرده، طراحانش طرح دادن، و البته کدنویس هم بابت پیادهسازی کردن این طرحها کد نوشته؛ ولی پولش رو گرفته.
تقریبا همه ما هم ترجیح میدیم که در شرکتی کار کنیم که چیز جدید یاد بگیریم، نه جایی که توش خودمون رو تکرار کنیم. ایدههایی که برنامهنویس پیدا کرده و دانشی که کسب کرده رو هیچ کس نمیتونه ازش بگیره، لذا یک برنامهنویس همیشه میتونه از دانشش استفاده کنه که بعدها یک مسأله تکراری رو با یه روش جدید و حتی بهتر حل کنه؛ ولی حق نداره که کد برنامه رو از شرکت بیاره بیرون و پیست کنه.
به نظر من، توافق بین کدنویس و کارفرما و مشخص کردن امتیازها نکته خوبی باشه برای کاهش مشکل.