رشوه، به همین زشتی!
برای این هفته مطلب در مورد فرهنگ سازمانی نوشته بودم که هم نیمه تمام ماند و هم آنچه که خود دوست داشتم نشد. برای همین در نوشتن برای این هفته دچار تاخیر شدم که بابت آن از همه عذرخواهی میکنم و امیدوارم عذر من را در این زمینه پذیرا باشید.
با وجود این تاخیر بد ندیدم که از مطلبی بنویسم که سالهاست یکی از چالشهای ذهنی من محسوب میشود و کم و بیش درباره آن نوشتهام. پیشنهاد میکنم که قبل از اینکه این مطلب را ادامه دهید حتما، نوشته قبلی من را در مورد “تعامل با کارفرما” مطالعه فرمایید تا بیشتر در فضای بحث قرار بگیرید.
واقعیت این است که افرادی که جز مدیران بخش خصوصی هستند، تاکنون حتما مواردی را دیدهاند که طرف مقابل آنها (خیلی بیشتر در بخش دولتی و کمتر در بخش خصوصی) از آنها مستقیم و یا غیر مستقیم تقاضای رشوه مینماید. افرادی هم که جز مدیران بخش دولتی هستند کم و بیش با مواردی وقیحانه از پیشنهاد رشوه توسط بخش خصوصی روبرو شدهاند. برای من در هر دو موقعیت خصوصی و دولتی چنین موقعیتی پیش آمده است. برای یک مدیر دولتی، فقط یک چالش وجود دارد و آن چالش انتخاب بین دریافت پول و یا حفظ سلامت و پاسخگویی به وجدان است. اما برای یک مدیر بخش خصوصی چالش بین پرداخت پول و حفظ کسب و کار و التیام مشکلات نقدینگی و حفظ کارکنان است. اگر مدیر بخش دولتی رشوه میگیرد، فقط میتواند یک توجیه (از نظر من غیر قابل پذیرش) برای خود داشته باشد و آن این است که به خود میگوید که چون سازمان حق من را به من نمیدهد، من هم از این راه سهم خود را از مملکت و پول نفت میگیرم. اما مدیر بخش خصوصی دهها توجیه برای خود دارد. او به خود میگوید که من این عمل زشت را انجام میدهم تا ایجاد شغل و ثروت کنم و از این راه به جامعه خدمت میکنم. او حتی گاهی خود را مجبور به پرداخت رشوه میبیند و به اصطلاح دفع افسد به فاسد پناه میبرد.
من نمیخواهم کاری به این توجیهات داشته باشم. وجود رشوه در ادارات و سازمانها آزارم میدهد. احساس میکنم که پولی که به عنوان رشوه باعث افزایش هزینهها و کاهش کارآمدی سازمانها میشود میتواند خرج درمان یک کودک در بیمارستان شود. فکر میکنم این پول میتواند باعث گسترش تامین اجتماعی و افزایش سطح رفاه عمومی شود. با اینوجود آیا ما با پرداخت رشوه عهدهدار نقش قاتل کودکی نمیشویم که از کمبود دارو، جان به جانآفرین تسلیم مینماید؟ سهم ما در افزایش مشکلات مردم چقدر است و چطور میتواند با توجیهاتی مانند ایجاد شغل و کارآفرینی جبران شود؟!
به دنبال یک فکر هستم، یک گروه که بتوانیم تا حدی با این پدیده شوم مبارزه کنیم. مثلا یک گروه که مشخص باشد که اینها رشوه پرداختکن نیستند (یا نمیخواهند باشند) و آنوقت مشخص شود که سازمانها تا چه حد حاضر هستند با این گروه کار کنند. یا فکرهایی شبیه به این. یا اینکه به نحوی در وبلاگها در این مورد مطلب بنویسیم و روشنگری کنیم در مورد روشهای دریافت و پرداخت رشوه تا قباحت آن بیشتر نمایانگر شود. شاید گفتن از تجربیات پرداخت و دریافت آن ممکن نباشد. اما میشود که از تجربیات نگرفتن و نپرداختن رشوه نوشت و جرات دیگران را افزایش داد. نمیدانم، باید در این مورد فکر و کاری کرد. خواهش میکنم کمک کنید!
وقتی صدا سیما هم یک نفر روحانی رو میاره و این کار رو واسه مردم شرعی می کنه
می گه مجبور شدی روشوه بده اما نمی گه رشوه رو دادی بعدش حداقل یک جایی گزارش رشوه گرفتن رو ناشناس بده
حداقل بعد اینکه خرت از رو پل رد شد
چه انتظاری می تونه از مردم داشته باشیم
حدود ده سال پیش اولین باری بود که برای پیش برد کار شرکت از من تقاضای رشوه شد توسط حسابدار یک مجموعه دولتی بابت اینکه چک ما را زودتر از روند معمول به ما بدهد….
راستش یک ده دقیقه ای نمی فهمیدم منظور طرف چیست؟ و چرا من یک مبلغ بدهم تا چکی که صورتجلسه تایید آن به دستش رسیده بود به جای یک ماه دیگر، تا یکساعت دیگر به من بدهد….! بیچاره آخر کار مجبور شد واضح و شفاف خواسته اش را مطرح کند، تا من نادان متوجه شوم!
از آن زمان تا حال، همیشه در زمانی که چنین موضوعی مطرح می شود احساس حال به هم خوردگی پیدا می کنم. آن هم از خودم، که چرا کار شرافتمندانه برنامه نویسی و یا تحلیل را به عنوان یک حقوق به گیر رها کرده ام و کار شرکتی انجام می دهم.
همیشه هم در آن برزخی که گفته اید گرفتار شده ام، اینکه یک کار زشت را انجام دهم و یا اینکه منافع شرکت و کارکنان آن را حفظ کنم؟هنوز هم قانع نشدم که کدام درست است. به همین خاطر تا حد ممکن تصمیم گیری در این زمینه را به همکاران دیگرم سپرده ام و گفته ام، خواهش می کنم تا حد ممکن به من نگویید چه اتفاقی افتاده که همان حس قدیمی دوباره زنده می شود. اما چه سود؟
القصه…
به نقطه خیلی درستی اشاره کرده اید و دست روی مساله بسیار حساسی گذاشته اید که تاکنون کسی شاید شهامت شفاف سازی آن را نداشته است. همه می دانیم غلط است اما با توجیه چاره چیست و خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو به آن مبادرت می کردیم. اگر همه بپذیریم که رشوه دادن و گرفتن بد است، آنوقت می توان در یک مسابقه عادلانه شرکت کرد و با خیال راحت قیمتهای واقعی را اعلام نمود.
منتها نمی دانم این حرکتی که شما می خواهید شکل دهید موفق خواهد شد یا نه، چرا که فرهنگ کسب و کار ما آلوده تر از آن است که با یک گل بهار شود، سهم شرکتهای کامپیوتری در این مساله به نظر من آنقدر ناچیز است که شاید اصلا به چشم نیاید و … اما …
حمایت خودم را تا جایی که حیات و ممات شرکت به آن وابسته نشود از این حرکت اعلام می کنم که فکر می کنم مساله بسیار مهمی است.
تلاش خواهم کرد ظرف روزهای آینده در وبلاگ هم در این زمینه بنویسم که بهتر است در یک حرکت جمعی به فرهنگ سازی در این زمینه بپردازیم تا زمانی که کسی خواست اقدامی کند تنها و رها شده نماند.
همین!
@علی واحد: بسیار خوب و البته دردمندانه نوشتید. منتظر نوشته در وبلاک شما هستم.
@Mara: این همین مسئله ای است که ما با آن روبرو هستیم. یعنی دفع افسد به فاسد.
متاسفانه فرهنگ غلط هم باعث چنین کاری می شود وجالب اینجاست که اکثرا به آن رشوه نمی گن بلکه آن را شیرینی و یا زرنگی و یا حق الزحمه می دانن ، مشکل آنجاست که اکثر مردم حق را از دیدگاه خودشان تفسیر می کنن نه از دیدگاه خداوند متعال.
و جای بسی تاسف است که امروز این فرهنگ آنچنان عادی شده است که اکثر شرکتهای بزرگ در هر زمینه ای برای فروش بیشتر ، سعی می کنند رشوه بدهند.
اما یک سوال جدی دارم
آیا در جامعه ای که پول معیار شخصیت است چگونه می توان این مشکل را حل کرد ؟، متاسفانه امروز ما در شرایطی زندگی می کنیم که از یک طرف دم از معنویت می زنیم اما از طرف دیگر غرق در مادیات دنیا .اگر شما هزار علم داشته باشید در جامعه چقدر به شما اهمیت می دهند ، در حالیکه اگر بی سواد باشید ولی پولدار چطور
اگر شما بیشتر وقت خود را صرف مطالعه کنید جامعه در مورد شما چه خواهد گفت ،
وقتی سیستم قضایی کشور دچار رشوه خواری شود چه انتظاری می توان داشت
به مطلبی اشاره کردید که جای بحث بسیار دارد. متاسفانه بیماری سیستم اقتصادی و قضایی کشور دریافت و پرداخت رشوه را در فرهنگ ما ایرانیها نهادینه کرده و طلب رشوه بخشی شده از اداب و رسوم و فرهنگ ما. داستان رشوه در جامعه ما داستان کلماتی است که به غلط مصطلح معروف شده اند یعنی کلماتی که می دانیم غلط است اما در اثر تکرار در استفاده به دایره لغات جامعه اضافه شده اند و به کار بردنشان اشتباه محسوب نمیشود. من هم به اندازه توان خودم در وبلاگم مطلبی خواهم نوشت تا لااقل برای خودم تلنگر دوبارهای باشد.
ببخشید اگر سؤالم ابتدایی است:
من میفهمم که درخواست رشوه به طور کلی و پرداخت رشوه برای کار غیرقانونی بد است اما پرداخت رشوه برای کار قانونی چرا بد است؟ یک نفر توضیح بدهد. من هر چه فکر میکنم نمیفهمم چرا دادن پول به یک نفر برای انجام کاری که وظیفهاش بوده بدون پول انجام بدهد بد است. کسی این وسط ضرر میکند؟
بگذارید بهتر توضیح بدهم:
کمی که فکر کردم به این نتیجه رسیدم که رشوه فقط وقتی بد است که در راستای کار غیرقانونی باشد. در غیر این صورت اصلاً رشوه نیست.
مثلاً شما به کارمند یک ادارهی دولتی پولی بدهید که کار شما را نه خارج از نوبت اما سریعتر انجام بدهد. اگر آن ادازهی دولتی صریحاً دریافت چنین پولی را برای کارمندانش قدغن نکرده باشد، آیا این اشکالی دارد؟
میدانید چه میگویم؟ مرز بین رشوه و پرداخت حقالزحمه آن قدر ها هم که به نظر میرسد واضح نیست.
@محمد: وقاحت رشوه وقتی برای انجام کار غیرقانونی باشد به مراتب بیشتر است. اما دقت داشته باشید آن کارمند وظیفه اش انجام کار به بهترین شکل برای شماست و به همین خاطر نیز حقوق می گیرد. حقوق او از ذخایر ملی کشور و از مالیات من و شماست. در واقع ما حقوق او را از داشته های ملی و مالیات قبلا پرداخت کرده ایم. حالا او دوباره برای کاری که وظیفه اوست طلب پول بیشتری میکتد. به نظر شما این صحیح است؟
@امیر نام آور: منتظر نوشته های ارزشمند شما هستم
@مجید آواژ: دربارهی این که وظیفهی آن کارمند انجام کار به بهترین شکل ممکن است مطمئن نیستم. من فکر نمیکنم انتظار ما از یک کارمند بیشتر از حدی خاص باشد. یعنی به نظر من همین که وقتش را در اداره تلف نکند و کار متفرقه انجام ندهد و در حد قابل قبول کار کند وظیفهاش را انجام داده. مثلاً از چنین شخصی انتظار نداریم خلاقیت خاصی در کارش از خود نشان دهد یا در خارج وقت اداری کار کند. اما ممکن است ما با پرداخت پولی او را تشویق کنیم که بیشتر یا بهتر از حد عادی برای ما کار کند.
در ضمن اگر رشوهی ما باعث شود طرف به کمکاری (نسبت به انتظارات عادی) سوق داده شود قبول دارم که کار بدی است چون کمکاری غیرقانونی است. اما اگر طرف ذاتاً کمکار باشد (مستقل از این که به وی رشوه بدهیم یا نه)، این کمکاری وی ناپسند است. اما این که پولی به او بدهیم تا حداقل در مورد کار ما کمکاری نکند به نظرم مشکلی ندارد چون کمکاری وی تقصیر ما نیست.
حالا اینها در مورد ادارهی دولتی بود، در مورد بخش خصوصی چطور؟ دیگر از بیتالمال که چیزی به طرف تعلق نگرفته تا وظیفهاش را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.
در مورد بند دوم نظر آخرم (کارمندی که ذاتاً کمکار است و پولی به او میدهیم تا کار ما را سریعتر انجام دهد) مثالی به ذهنم رسید که موضوع را روشنتر میکند. فرض کنید یک نفر برای دزدی به خانهی شما آمده است اما شما برای این که او را از دزدی تمام وسایل خانه منصرف کنید پولی به او میدهید تا برود. دزدی زشت است اما آیا کار شما که به او پول دادهاید تا از دزدی منصرفش کنید نیز زشت است؟
من فکر می کنم که در آن مطلب تعامل با کارفرما، در مورد این موضوع نوشته بودم که اصولا به این مورد باج گفته می شود. یا پول زور یا یک جور انعام زوری که مثلا در کارواش ها گرفته می شود. از رشوه بهتر است اما بی مسئله هم نیست. چون بر اساس رضایت پرداخت نشده است.