شفافیت و صداقت
“متخصصان با تجربه شرکت ما، با تکیه بر پیشرفتهترین تکنولوژیهای روز دنیا، راهکارهای حل مشکلات سازمان شما را در اختیار دارند و …”
نوشتههایی از این دست را همه در وبسایتها و کاتالوگهای شرکتهای به خصوص نرمافزاری و مشاورهای بسیار دیدهایم و من هم یکبار در این مورد نوشتهام که در مورد بهساد، باور به گفتن چنین دروغ بزرگی ندارم و سعادت هیچ کس و هیچ چیز در گروی اعتماد مطلق به ما نیست.
دوست دارم صادقانه بگویم که بهساد یک شرکت است با ویژگیهای خوب و بد خود. دوست دارم بگویم که آمدهایم که برای بهبود بخشی از مشکلات مشتری تلاش کنیم و این فسلفه بودنمان است و هنوز نه تنها نمیتوانیم تمام مشکلات آنها را حل کنیم، که در رفع برخی از مشکلات خود هم در چالش هستیم. برای من که عاشقانه بهساد را دوست میدارم بسیار سخت است که اعتراف کنم که بهساد یک شرکت استثنایی نیست و گرچه شرکتهای دنیا در سطوح مختلفی قرار دارند، اما در هر سطح هیچ شرکت کاملا منحصر به فردی وجود ندارد. بهساد و هر سازمان دیگر میتوانند از نظر برخی ویژگیهای محدود، خاصتر (و گاهی بهتر) از دیگران عمل کنند و بر اساس همین ویژگیهای خاص که موجب به وجود آمدن مزیتهای رقابتی میشود، همکاران و مشتریان خاص خود را جذب کنند. ما دارای قدرت تاثیرگذاری بر مشتریان هستیم و در همان حال نیز تاثیرپذیریهای لازم را از محیط و مشتریان دریافت میکنیم.
شاید اینگونه نوشتن من باعث شده که هفته گذشته، که با دوستی بسیار شفیق و عزیز (که از راهنماییهای ارزندهاشان استفادههای بارزی داشتهام) صحبت میکردم، نظری داشتند مبنی بر اینکه روزنوشتهای بهساد به خصوص برای کسانی که با شخصیت، نوع نوشتن و در لفافه گوییهای من آشنا هستند بیش از حد لازم شفاف است و اصولا چنین شفافیتی در فضای کسب و کار کشور نه چندان مرسوم است و نه آن چنان لازم. این روزها در برخورد با مشتریان نیز شفافیتی بیش پیدا کردهایم. یعنی بسیاری از مسائل داخلی خود را که اصولا به آنها ارتباطی پیدا نمیکند، برای آنها بازگو میکنیم. من شفافیتی این چنین را میپسندم و باور دارم که بازگو کردن نقاط ضعف تا آنجا که مشتری از آن به عنوان چماق بر سر استفاده نکند (که گاهی هم استفاده میکند و بسیار دردناک است)، موجب خواهد شد که در ارتباط با رفع نقاط ضعف خود مسئولیتی دو چندان پیدا کنیم. این شفافیت باعث خواهد شد که مشتریان نیز اشکالات و نقاط ضعف دیگر ما را با صداقت و شفافیتی بیش بیان کنند و در این صورت یک جریان بازخورد بسیار مناسب و واضح پیرامون محیط سازمان به وجود میآید. در چنین شرایطی، چنانچه در تلاش برای رفع اشکالات خود باشیم و این تلاش خود را نیز در معرض ارزیابی دیگران قرار دهیم، میتوانیم اینبار نقاط قوت قابل اعتمادی را به دیگران ارائه کنیم که به سادگی از ذهن آنها پاک نخواهد شد. صداقت و شفافیت میتواند یک مزیت تجاری محسوب شود که با گسترش آن و تاثیر آن بر محیط، بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما قابل بهبود (و حتی رفع) خواهند بود. ما مشکلات میپذیریم و باور داریم که پذیرش یک مشکل و نقطه ضعف، مهمترین قدم در رفع آن میباشد. بیتردید شفافیت و بیان عمومی مشکل نیز یک گام اساسی در پذیرش مشکل میباشد. بیتردید وقت آن رسیده که با مفاهیمی مانند شفافیت و صداقت، نه به عنوان ارزشهای اخلاقی و اجتماعی (که قطعا این موضوع غیر قابل انکار است) بلکه به عنوان راهکاری تجاری برای توسعه سازمانها و رفع مشکلات بسیار آنها نگاه کنیم.
خیلی سعی می کنم بفهمم که ریشه این جملات از کجا آمده. راجع به نقطه ضعف هم من تجربه مشابه داشتم که هم خیلی گرون تموم شده و هم خیلی به نفع شده. راستی یک مطلب دیگه اگر می شد این سیستم نظر دهی بلاگ شما یک تیک پیگیری از طریق ایمیل داشت خیلی خوب می شد چون احتمالا برای این کامنت جوابی دریافت می کنم که به هیچ وجه مطلع نمیشم که کسی پاسخ داده
اگر بشود راجع به اثرات مثبت و منفی این شفافیت توضیح بیشتر و دقیقتری بدهید بسیار جالب خواهد بود. به نظر شما در مجموع، این شفافیت به نفع شما تمام شده یا به ضرر شما؟
در مورد تیک پیگیری، اقدام شد. از محبت شما در تذکر این مطلب ممنونم. اما در مورد ریشه این جملات، من اگر لازم باشه بیشتر توضیح می دهم.
@محمد، در مجموع عرض کنم که این شفافیت به نفع من بوده است. اما در مورد توضیحات آن احتمالا در یک پست جداگانه خواهم نوشت.
نظرات جالبی نوشتید ، واقعا کاش همه به نقاط ضعف خود اعتراف می کردن ، قبول نقطه ضعف باعث ارتقا و رفع آن می شود .