رفتارشناسی افراد در سازمانهای دولتی
عرض شود که:
اگر به یک سازمان دولتی رفتید و خواستید که در اتاقها و راهروها متوجه بشوید که افرادی که میبینید چه نقش و یا شغلی دارند این راهنما میتواند برای شما مفید باشد. فعلا این مطلب را در مورد آقایان مینویسم، اطلاعاتم که در مورد خانمها بیشتر شد، در مورد آنها نیز خواهم نوشت.
پیمانکار بخش خصوصی:
-
سر و وضع: معمولا آگاهانه و گاهی گران لباس میپوشد و ادوکلن زده است، حتی اگر وضعیت مالی خوبی نداشتهباشد، یعنی میداند که چه باید بپوشد. برای همین کمتر پیش میآید که پیمانکار با پیراهن و شلوار معمولی دیده شود. یا اسپرت میپوشد (گاهی کفش و کاپشن جیر) و یا خیلی رسمی با کت و شلوار. برایش اصلاح شده و در کادر بودن مهم است، او دوست دارد که دیگران از او خوششان بیاید. و فقط وقتی در شرایط کاملا نامرتب دیده میشود که در شرایط بحرانی باشد. در هر صورت با کمی دقت در نحوه پوشش او متوجه اختلافاتش با بقیه خواهید شد.
-
رفتار: در هنگام ورود در راهروهای سازمان، سریعتر از بقیه قدم بر میدارد و زمان برایش مهم است. معمولا در هنگام راهرفتن با تلفن همراه خود مشغول صحبت و گاه داد و بیداد است. تلفنش که تمام میشود با نیم لبخندی (به زور) وارد اتاق کارفرما میشود. در جلسات (به خصوص از نوع بازاریابی) خیلی سعی میکند خودش را مسلط به همه چیز نشان دهد و برای هر سئوالی پاسخی دارد. “نمیدانم” به نحو عجیبی از فرهنگ لغاتش حذف شده است. آهنگ کلامش نسبتا تند و بلند است، شاید فکر میکند که اگر بلندتر صحبت کند، پذیرش حرفهایش بیشتر است. خلاصه اینکه او بهترین انجام دهنده هر کار با کوهی از مشکلات است که فقط او قادر به تحمل آنها میباشد!
در مواجهه با کارشکنیهایی که میبیند و برایش اتفاق میافتد در ظاهر صبور است و در باطن عصبی. در بازگشت از سازمان کارفرما یا با ذهنی مشغول راه میرود و یا دوباره با تلفن همراه شروع به صحبت میکند.
کارمند کاملا عادی:
-
سر و وضع: او به سادهترین روش لباس میپوشد و معمولا تهریشی دارد که از شنبه تا چهارشنبه رو به افزایش است. برخی که البته تمایل بیشتری به ارتقا دارند نیز با کت و شلوار ارزان نیز دیده میشوند سادگی لباسش به نحو مشخصی بارز است و با کمی دقت میتوان او را از بقیه تشخیص داد. امکان ندارد که لباسی را که تازه خریده برای اولین بار در اداره بپوشد.
-
رفتار: در هنگام ورود به سازمان معمولا آهسته قدم بر میدارد و در ابتدای روز کاملا خوابآلود است. روز را به آهستگی و گاهی با غروغر صبحگاهی آغاز میکند. تا قبل از اینکه آبدارچی چای اول صبح را بیاورد کار خود را شروع نمیکند و ترجیح میدهد با همکاران جلسهای در مورد سریالهای دیشب تلویزیون و مسائل جاری روز داشتهباشد. در جلسات عمدتا ساکت است و منتظر است که رییس از او بخواهد در مورد مطلبی صحبت کند. اگر پیمانکار در جلسه باشد سعی میکند محض خنده هم شده چهار تا ایراد از پیمانکار بدبخت بگیرد و خود را پیش رییسش عزیز کند. به صورت کاملا راحت ساعات زیادی را میتواند با تلفن صحبت کند و وقتی که از خانه با موبایلش تماس میگیرند سریعا میگوید: “قطع کن، من (با تلفن اداره) زنگ میزنم”. گاه برای میز، صندلی و کامپیوتر دعوا میکند و اموال اداره را جز اموال شخصی خود میپندارد. روی میزش پر از نامهها و مدارکی است که گاه تا چند سال نیز جایشان عوض نمیشود. در هنگام خروج از اداره، عجلهای بسزا دارد. از نظر خیلی از آنها حقوق برای کارت زدن است و نه برای کار کردن.
مدیر میانی:
-
سر و وضع: به عنوان یک اصل بدون استثنا تمام مدیران میانی کت و شلوار میپوشند ولی کت و شلوار آنها که نسبتا گرانقیمت و گاهی مارکدار است بعد از یکسال کارکردن به اداره رسیدهاست. سر و صورت معمولا مرتب و اصلاح شده (به صورت ته ریش) است. بینظمی در اصلاح کمتر به چشم میخورد. کفشها همیشه واکس زده است و به هر ترتیب نحوه لباس پوشیدن باید به نحوی موقعیت برتر آقای مدیر را نشان دهد و ایشان نیز هیچگاه از این مسئله غافل نیست. وقتی که به دفتر مدیر بالاتر خود احضار میشود معمولا یک پوشه پر از اسناد و مدارک به همراه دارد که ثابت کند برای موضوعی که احضار شده تا به حال اقدامات زیادی انجام دادهاست.
-
رفتار: آقای مدیر با اعتماد به نفس خاص خود وارد اداره میشود و خبری از کسلی و خواب آلودگی در رفتار او به چشم نمیخورد. نوعا از نظر ورود به دو گروه تقسیم میشوند، گروهی که سعی میکنند پیش از سایر کارمندان و شروع رسمی کار اداره در محل کار حضور داشته باشند و عدهای دیگر که پس از سایر کارمندان و با تاخیر وارد اداره میشوند. آنها با دیگران تفاوت دارند و باید این تفاوت را با وجنات و سکنات خود به دیگران اثبات کنند. پس از ورود به اداره به ندرت وارد گفتگو در مورد سریالهای دیشب میشوند و سعی میکنند کار خود را با احضار یکی از کارمندان و اخذ توضیح در مورد یکی از کارهای عقب افتاده شروع کنند. مدت زمان زیادی را در جلسه به سر میبرند. در جلساتی که خود رییس جلسه هستد، نیازی به نقش بازی کردن ندارند اما در جلساتی که مدیران ارشد حضور دارند سعی میکنند با دقت و سیاست مطالبی را بیان کنند که بهترین نتیجه را از جلسه بگیرند.. آنها اصولا هیچگاه اشتباه نمیکنند و اشتباهات واحد سازمانی تحت مدیریت آنها بر عهده کارمندان خطا کار است! اتلاف وقت آنها زمانی است که با سایر مدیران بعد از جلسه به گپ و گفتگو عمدتا در مورد سازمانها و روابط غیر رسمی سازمانی میپردازند و یحتمل برای این و آن نقشه میکشند.
مدیر ارشد:
-
سر و وضع: بدون کت و شلوار زنده نمیماند، اما با توجه به سازمانی که در آن خدمت میکند از یک طرف و روحیههای فردی از طرف دیگر نحوه آرایش ظاهری او متفاوت است. به هر صورت پروتکلهای رسمی سازمان نیز تا حدی تعیین کننده وضعیت ظاهری آنها میباشد. رنگ کت و شلوار عمدتا رنگهای تیره (سرمهای و مشکی) و خاکستری میباشد و کفشها همیشه واکس زده و مرتب هستند.
-
رفتار: لازم نیست که دقت کنید که مدیر ارشد سازمان چه رفتاری دارد تا او را بشناسید. معمولا عدهای همیشه به همراه و پشت سر او حرکت میکنند و یا در حال ارائه توضیح هستند و یا ارائه درخواست. آمدن و رفتنش بیشتر تابع برنامههایی است که در بیرون سازمان دارد. چون در هنگام ورود نگهبانها مراتب احترام را به جای میآورند، معمولا نمیتواند منویات درونی خود را بروز دهد. در ابتدای جلسات ساکت است و اجازه میدهد دیگران داد و بیدادهایشان را انجام دهند. بعد از اینکه مطالب را جمعآوری کرد (و احیانا متوجه شد که تا حدی موضوع از چه قرار است) به عنوان یک منجی و تمام کننده وارد موضوع میشود و نتیجهگیری به عهده او خواهد بود. بعضی از آنها به کلیگویی و گفتن جملات همیشه درست عادت دارند (به عنوان مثال: ما باید در کارها برنامهریزی داشتهباشیم). دارای طمانینه هستند و عمدتا سعی میکنند از گفتن حرفی که نشاندهنده عدم تسلط آنها به جزییات کارها است اجتناب کنند. اما باید از هنگامی که به جزییات کار آشنایی دارند ترسید چون مو را از ماست میکشند.
توضیحات بسیار مهم:
-
این نوشته منحصرا بر اساس تجربیات من در مراجعه به سازمانها بوده است و مرجع و مدرک دیگری برای آن نداشتهام. بنابراین نتیجهگیری من نیز بر اساس همان سازمانهایی بوده است که دیدهام و بیشتر شامل سازمانهای میانی و خدمات عمومی میباشد. کارهای کمی هم با برخی سازمانها و نهادهای حاکمیتی داشتهایم که این نوشته به دلیل کمی تعداد آنها و کمی مراجعات من شامل آنها نمیشود.
-
مطالب بیان شده از نظر من به عنوان یک الگوی کلی میباشد و به یقین موارد استثنای زیادی نیر میتوان برای هر گروه پیدا کرد.
-
شاید به نظر برسد که بیشتر به بیان نکات و نقاط منفی پرداختهام. قطعا با تمام ایراداتی که در این متن نوشتهام و نکات منفی دیگری که در سازمانهای دولتی و (حتی خصوصی) ما وجود دارد، نوشتن نکات منفی دلیل بر نبودن موارد مثبت نیست. توجه داشته باشیم که سازمانهای ما بالاخره کار میکنند و کار آنها نتیجه نکات مثبتی است که در هر یک از پرسنل خدوم آن سازمانها وجود دارد.