بازهم جلسه استقرار سیستم
اینکه این روزها بیشتر در مورد جلسه استقرار سیستم مینویستم مربوط به است به ذهنمشغولیهایی که اینروزها داریم. با اینکه مطلب ممکن است تکراری به نظر برسد، اما در هر نوشته قصد دارم به بررسی موضوع از دیدگاهی خاص بپردازم.
در ادامه جلسات استقرار سیستم، چهارشنبه گذشته با مدیرعامل محترم مشتری جلسه داشتیم. کاربران یک طرف بودند و ما هم یکطرف. مدیر به شدت معترض جلسه قبل هم آماده بود و تا او را دیدم رنگ از صورتم پرید. ابتدا چند نفر از مدیران کارفرما به طرح نظرات و ایرادات خود در مورد سیستم پرداختند. برخی نظرشان این بود که پروژه فقط در چند منطقه به صورت پایلوت اجرا شود و برخی هم اصرار داشتند اجرای آن به سال ۹۰ موکول شود. شنیدن این نظرات برایم به شدت مایوس کننده بود ولی سعی کردم که خودم را مدیریت کنم، به خصوص اینکه قبل از این جلسه هم در جلسه کمیته استقرار حسابی گرد و خاک کرده بودم و Admin سیستم را مورد عنایت ویژه! قرار داده بودم. به کسانی که ایراد میگرفتند متذکر شدم که باید اشکالات خود را در دو گروه متفاوت محتوی (دادهها) و برنامه طبقهبندی کنند و در مورد اشکالات برنامه هم باید مابین اشکالات زیربنایی و کاربری راحت (User Friendly) تفکیک قائل شوند و بعد نتیجه گیری کردم که سیستم فاقد اشکالات زیربنایی است. سعی کردم در مورد ارائه راهحل نیز چیزی نگویم. بعد از من نوبت آقای مدیرعامل بود که میبایست تکلیف سیستم را مشخص میکرد. ایشان ابتدا از ماشین ژیان گفتند و رانندهای که تا به حال سوار ژیان بوده است و اینکه چقدر تصادف میکرده است و ادامه دادند که حالا این راننده ژیان سوار قصد دارد که لکسوس سوار شود بدون اینکه بداند سوار شدن لکسوس آداب و ترتیب خاص خود را دارد، از جمله اینکه هزینهای بسیار بالا دارد، رانندهاش باید متناسب با ماشینش کت و شلوار مارکدار بپوشد و …بعد گفتند که ما این ماشین پژو ۴۰۵ را در اختیار راننده قرار دادهایم که از سرعت و امنیت نسبی برخوردار است هر چند که اشکالات خاص خود را هم دارد و کاربران فعلا در حدی نیستند که بخواهند لکسوس سوار شوند. این بود که سر و صداها به شدت افت کرد. اینجا بود که باز یکی از مدیران از امکانات سیستم قبلی گفت که آقای مدیرعامل دقیقا مانند یک کاربر که کار روزانهاش با آن سیستم است، به بحث و بررسی در مورد آن پرداخت و آن را رد کرد. برایم بسیار جالب بود که مدیرعامل شرکتی که از نظر اندازه و بزرگی بیستمین در دنیا و اولین در خاورمیانه است، این چنین به سیستمهای اطلاعاتی و عملیاتی سازمان خود مسلط باشد. خوشحالی من از یک طرف مربوط به حمایت تمام قد ایشان از سیستم بود و از طرف دیگر از آگاهی و تسلطی که بر موضوع داشتند.
در چنین مواقعی عمیقا به نقش “تعهد مدیریت” در استقرار سیستم پی میبرم و مطلبی را که ۱۶ سال پیش در درس “سیستمهای اطلاعاتی مدیریت” خواندم، این روزها با تمام وجود میفهمم. “تعهد مدیریت ” یعنی آگاهی مدیریت به سیستم و حفظ تعادل میان کاربران و پیمانکار در جهت دستیابی به اهداف استقرار سیستم.
با وضعیتی که پیش آمد فشار کاری دو چندانی را بر خود و بهساد احساس میکنم.