مشتریان و گرفتن پول

عرض شود که:

پول گرفتن از مشتریان، راهها و روشها مختلفی دارد. برای یکی باید گریه کرد، برای دیگری داد و فریاد، یکی با پیگیری زیاد جواب میدهد و یکی با نامهنگاری، یکی با کراوات خوشش میآید، یکی با ریش. عیدی و پول قند و چای و… هم که هم جای خود دارد و هم روش خود. درک چگونگی پول گرفتن از مشتری یکی از وظایف حساس هر مدیر میباشد. تازگیها در مورد یکی از مشتریان خوب، روش جدیدی را پیدا کردهایم و آن اینکه مدیر مالی آنها به جوک و لطیفه علاقه زیادی دارد. هر وقت برای پول زنگ میزنم، از قبل چند تا جوک حسابی پیدا میکنم و برایش میگویم. خودشان هم که به این روش ما پی بردهاند چند وقت پیش میگفتند که هر جوک مگر چند میلیون میارزد؟ قرار شده به ازای هر چک از این به بعد سه جوک گفته شود. این هم زندگی ماهست دیگر. گاهی فکر میکنم این همه تلاش فقط برای پول است ؟ قطعا اینطور نیست.

۴ دیدگاه

  1. در یک مهمانی خانوادگی با یکی از اقوام همسرم که تاحالا ندیده بودمشان و تازه از خارج به ایران آمده بود گفتگو می کردم از من پرسید شغل شما چیست؟
    گفتم اسمی آن را می خواهید یا رسمی آن را. با تعجب پرسید مگر فرق می کند گفتم بعله! اسما یک مهندس نرم افزار هستم که یک شرکت کامپیوتری دارم و کار نرم افزاری می کنیم اما رسما من یک “شرخر” هستم!
    هاج و واج مانده بود،
    گفتم واقعا شرخرم، قبل از گرفتن پروژه دنبال شر می گردم و ناز مشتری را می کشیم که از ما بخرد، پروژه را که گرفتیم دنبال شر هستم و ناز نیروی کار را می کشم که پروژه را انجام دهند، شرآخر و نهایی هم زمانی است که پروژه را تمام کرده ایم، آنجا باید تازه مثل یک شرخر واقعی دنبال پولمان بدویم و ناز مدیران مالی را بکشیم و یا به هر روش و ابزاری متوسل بشویم تا پولمان را بگیریم.
    همین!

    1. جالب تر اینکه من برای اینکه یک طلب ۱۲ میلیون تومانی چهار ساله را نقد کنم رسما یک شرخر هم استخدام کردم و به او گفتم که ۹ میلیون من و ۳ میلیون تو. شرخر بیچاره با گریه و زاری پیش من آمد و گفت که تا به حال کار به این سختی نداشته ام و قید کار را زد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *