مهندسی یا میوه فروشی؟
با اینکه همیشه از خوانندگان همیشه وبلاگ خوب شرکت رادمان هستم، اما تعجب میکنم که چرا این مطلب را قبلا نخوانده بودم. (اگر شما هم نخواندید، پیش از ادامه اول آن را مطالعه کنید) راستش ما هم قبلا نه تنها به فکر میوهفروشی که به فکر مشاغلی چون پیتزایی، چلوکبابی و کافیشاپ هم افتاده بودیم. واقعیت این است که با توجه به هرم مازلو، در ایران کسب و کاری از موفقیت بالا برخوردار است که بتواند نیازهای اولیه جامعه را پاسخ دهد و با گسترش مشکلات اجتماعی و اقتصادی، سطح نیازمندیهای جامعه به سمت نیازهای اولیه کاهش مییابد. عجیب نیست که هفته گذشته در جلسه با یکی از شرکتهای خوب مشاورهای کشور متوجه شدم که تصمیم گرفتهاند که مجتمع بین راهی و رستوران تاسیس کنند. همه در همه زمانها به غذا و …. احتیاج دارند اما به مشاوره مدیریت و سیستم چه ؟
من هم مثل شما برایم عجیب بود که چرا تا حالا به مطلب میوه فروشی وبلاگ رادمان برنخورده بودم، اما به نظر من در مملکت ما کارهای دلالی و توزیع خدمات بیش از هر کار دیگری سودآور و کارهای تولیدی بیش از هر کار دیگر بی سود است.
از طرف دیگر هر چه به سطح پایین تر هرم مازلو نزدیک تر شویم، پر سود است. پس پیش به سوی دلالی در سطح پایین هرم مازلو هر چند که اسم خوبی نداشته باشد.
من نمونه عملی موفق سراغ دارم از مدیریت یک واحد نرم افزار قدرتمند به سمت رستوران. فوق العاده جواب داده. عالی. احتیاج به هیچ فریم ورک و متدولوژی هم نداره فقط یک شرط داره. تو این بیزینس هایی که در سطح پایین این هرم وارد می شه همه نوع محصول و خدمت باید به شکل کاملن سنتی ارائه بشه. از اونجایی که افرادی که در زمینه تکنولوژی فعال هستند علاقه به مکانیزه کردند تاسیس پیتزا فروشی اینترنتی مساوی با خودکشی خواهد بود.
سلام
من چندان موافق نیستم برای همین در وبلاگ در چند بند نظریاتم رو گفتم
http://ebrahimnevesht.blogspot.com/2010/01/blog-post_3389.html
تشکر از وبلاگ جالبتان
ممنون که به آن نوشته من توجه کردید، هر چند قدیمی است و …
متاسفانه دوستان زیادی را می بینم که به همان دلیل که گفتید هر روز عطای فناوری و علم روز را به لقایش می بخشند و به سراغ کارهای “لازم تر” و “سودمند تر” از دیدگاه مردم می روند!
همین!