آشپزخانه فناوری اطلاعات
نمیدانم که دیروز وسط جلسه برنامهریزی بهساد چه اتفاقی افتاد که در ذهنم شبیهسازی پروژهها به غذا اتفاق افتاد از این قرار که:
- بعضی از پروژهها مثل استیک میمانند، حجم کمی را در شکم پر میکند ولی هم سیرکننده هست و هم خاصیت زیادی دارد. این پروژهها وقت کمی از شرکت میگیرند ولی هم در سازمان مشتری دارای اثربخشی هستند و هم درآمد خوبی را نصیب شرکت میکنند
- برخی از پروژهها مثل چلوکباب کوبیده میمانند، شکم پرکن ولی خوشمزه و پر خاصیت. پروژههایی که وقت زیادی از شرکت میگیرند ولی درآمد خوبی هم برای شرکت به همراه دارند از این نوع هستند.
- پروژههایی نیز هستند که شبیه نان بربری میباشند. فقط شکم پرکن و رفع گرسنگی! برای اینگونه پروژهها شرکت وقت زیادی صرف میکند اما درآمد اندکی دارد که تناسبی با حجم زحمات آن ندارد..
- هر شرکت گاهی مجبور به عقد قرارداد پروژههایی مانند ساندویچ کالباس نیز میباشد که نه تنها ارزش غذایی ندارند و فقط شکم پرکن هستند، بلکه دارای اثرات جانبی سوء و ضررهای زیادی میباشند. اینگونه پروژهها نیروی زیادی از شرکت به خود اختصاص میدهد و در مقابل از پارامترهای سوددهی و اثربخشی نیز برخوردار نمیباشند و مسائل جانبی زیادی به همراه دارد.
- نکته مهم این که وقتی به فکر خوردن غذا (گرفتن پروژه) هستید، نباید از دسر (قرارداد پشتیبانی) غافل بود، گاه میتوان مزه تلخ و شور یک غذای نپخته را با یک دسر خوشمزه جبران نمود و گاهی نیز یک دسر بد، مزه یک غذای خوب را از بین میبرد.
- همیشه در رستوران حفظ منافع کارکنان رستوران و گارسنها در کیفیت غذای شما تاثیر خواهد داشت. بنابراین انعام این پرسنل زحمتکش گاهی لازم میشود.
- در هر غذایی گاه سنگریزه و مو و …. (به عنوان مشکلات پروژه) یافت میشود که این موارد در آشپزخانه فناوری اطلاعات کشور طبیعی است.