توانا بود هر که دانا بود
در کنار تمام معضلاتی که صنعت کشور دارد، معضلات فرهنگی و زیرمجموعه آن نبود یک آموزش جدی و فراگیر مدیریت در حوزه کسب و کار از ایرادات اساسی محسوب میشود. تقریبا به جز سازمان مدیریت صنعتی و یکی دو موسسه دیگر، آموزش جدی در زمینه مدیریت کسب و کار برای مدیران وجود ندارد. این در حالی است که دانشگاههای کشور که از ظرفیت خوبی برای ارائه اینگونه آموزشها برخوردار هستند مجبورند بنا بر سیاستهای اشتباه سازمان سنجش فقط از طریق سیستم کنکور سراسری و (نه بررسی سوابق و صلاحیتهای مدیریتی و تجاری) نسبت به جذب دانشجو در حوزه کسب و کار! اقدام نمایند که یک ضربه جدی به دانشجویان بیتجربه و مدیران شاغل در کسب و کار محسوب میشود و برای اساتید این حوزه نیز مشکلات زیادی ایجاد مینماید. کافی است که وضعیت کشور را نه در رتبهبندیهای جهانی که با کشوری مانند هند مقایسه کنیم و نیمنگاهی نیز به حضور دانشگاهها و مدارس مدیریت بینالمللی (Business School) در نزدیکی خود در دبی بیندازیم تا متوجه شویم که حمایت از صنعت نه با سخنرانی و نه حتی با فرآیند پر دردسر وامهای مختلف (که آنهم به دلیل سوء مدیریت در بنگاهها تباه میشود) بلکه با حمایت معنوی و فرهنگی و به وجود آوردن زمینههای گسترش دانش و آگاهی (به عنوان شرط لازم و نه کافی) امکانپذیر خواهد بود. “توانا بود هر که دانا بود” را باید با هوشیاری بیشتری هجی کنیم.
البته دانشگاههایی که در مقطع کارشناسی ارشد دانشجوی MBA میگیرند (شریف، تهران و شاید دانشگاههای دیگری)، بخش بزرگی از دانشجویانشان را از افراد دارای سابقهی کار میگیرند. شاید این کافی نباشد ولی بنا بر شنیدهها، گوی MBA شریف مدیران خوبی تحویل داده است و خیلی از شرکتها دنبال استخدام آنها هستند.
شخصاً فکر میکنم آزادسازی آموزش (یعنی این که دانشگاهها، هر طور صلاح بدانند دانشجو بگیرند و شهریه دریافت کنند) میتواند بسیاری از مشکلات را در صنعت آموزش ما حل کند. متأسفانه آمادگی کافی برای پذیرش چنین چیزی هنوز در جامعهی ما وجود ندارد.
اون قدر از این دست حرف ها هست که حد و مرزی ندارد. روز به روز هم اوضاع بدتر میشه. اصلا انگار نه انگار. متاسفانه مملکت …. !
البته باز شرایط پذیرش دانشگاهی مثل شریف را باید در نظر گرفت که به نظر من بیشتر مناسب کسیی است که در کوران درس خواندن باشد و نه در کوران کار کردن. درک بسیاری از مفاهیم رشته هایی مثل MBA رابطه مستقیم با تجربیات کاری دارند. به همین دلیل بسیاری از Business School ها در دنیا حتی در مقتطع دکتری نیز دانشجو می پذیرند. و به جای شرط ورود شرط پاس کردن تعدادی از دروس را قرار می دهند.
آقای آواژ نکته بسیار بجایی را مطرح کردید. گاهی وقتی به این نظامهای گزینشی در بخشهای مختلف کشور نگاه می کنم احساس می کنم در دوران آپارتاید زندگی می کنیم. همه چیز همه جا باید با گزینش تفکیک شود.
تابستان با اساتید خودم صحبت می کردم از کار شریف متعجب بودند، اما چند وقت پیش که با یکی از اساتید دانشکده مدیریت صنعتی شریف که صحبت می کردم ایشان هم بسیار ناراضی بودند. اما به ظاهر فعلا چاره ای ندارند.