سیستمهای کنترل عملکرد
بعضی از سازمانها و ادارات “وقت” کارمند خود را میخرند، این نوع سازمانها که عمدتا دولتی محسوب میشوند به ازای وقتی که (مفید و یا غیر مفید) توسط کارمندان صرف میشود، به آنها حقوق پرداخت میکنند. یکی از راههای ساده شناخت چنین سازمانهایی (که کم هم نیستند) وجود کارت ساعت و عدم و یا کمبود وجود سیستمهای دیگر اندازهگیری عملکرد است.
سازمانهای دیگری هستند که “کار” کارکنان خود را میخرند. آنها در ازای کاری که کارکنان برای سازمان انجام میدهند، به همکاران و (یا کارکنان) خود پرداخت حقوق مینمایند. گرچه اندازهگیری کار انجام شده کمی مشکلتر از اندازهگیری وقت حضور میباشد، اما سیستمهای مدیریت پروژه، Timesheet، کیفیـت و بهرهوری و … میتواند در اندازهگیری کار انجام شده مفید باشد.
اما سازمانهایی نیز هستند که به همکاران (و نه کارکنان) خود، به دیدگاه یک شریک استراتژیک نگاه میکنند که در آغاز یک راه بلندمدت برای دستیابی به اهداف همسو و مشترک با یکدیگر و در کنار یکدیگر قدم بر میدارند. در این نگاه پرداخت حقوق به منزله پرداخت سهم شراکت از سرمایهگذاری عمر و فکر و تلاش میباشد. بدیهی است که در این راستا سیستمهای کنترل عملکرد کار مبنا مانند سیستمهای مدیریت پروژه، Timesheet، کیفیـت و بهرهوری و … با این هدف به کار گرفته میشوند که سهم هر یک از طرفین در شراکت فکری و کاری به درستی اندازه گرفته شود و حقی از هیچ یک از آنها ضایع نشود.
همواره دغدغه و تلاش داشتهام که بهساد چنین سازمانی باشد که بر اساس آرمان و هدف همسو و مشترک تک اعضای آن و بر مبنای همکاری متقابل اداره شود و به طور شخصی از روابط رباتیک رییس-کارمندی و هر آنچه که بهساد عزیز را به یک سازمان ماشینی تبدیل کند به شدت و با تمام وجود متنفرم.
سلام، در راستای یک انتقاد به شما که زیاد هم از انتقاد خوشتون نمیاید باید بگویم که این سایت شما هم شده مثل داستان بز اخوش که صد البته داستانش را میدانید نه ؟
سلام ، در مرحله اول بهتر است شما که خودتان را یک دوست قدیمی می دانید، خودتان را معرفی کنید، نه اینکه ناشناس تشریف بیاورید و هر حرفی درست و یا نادرستی را مرقوم فرمایید. دوم هم اینکه من رابطه وبلاگ بهساد با بز اخوش را نمی دانم. بیشتر توضیح دهید تا برای ما و خوانندگان عزیز نیز موضوع واضح شود.
سلام این دسته سوم خوب شرکتهایی هستند آقا خوب
آقا بز اخفشه نه اخوش:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B2_%D8%A7%D8%AE%D9%81%D8%B4
حالا ربطش چیه؟
از تذکر شما ممنون هستم. راستش من کلا داستان این “بز” را نمیدانستم. در اینترنت هم جستجو کردم در مورد اخوش هم همان چیزی را پیدا کردم که در ویکیپدیا آمده است. به هر حال اینکه اشتباهات املایی و انشایی من و سایر دوستان را متذکر می شوید بسیار برای من ارزشمند است.