غر و غرهای بهسادی من
عرض شود که
-
اینترنت هم در ایران شده مثل خروس، در عزا و عروسی قربانی میشود. جمعه بود که میخواستم به سیاق همیشه بنویسم، از یک طرف سرعت اینترنت آنقدر پایین بود که واقعا نمیشد از آن استفادهای کرد و از طرف دیگر برای باز شدن Gmail بیچاره هزار و یک جور نرمافزار و Anti فیل تر و VPN , …نصب کرده بودم که گرچه به باز شدن Gmail کمکی نکرد، اما جلوی روزنوشت نوشتن را به دلیل کاهش بیشتر سرعت گرفت. مشکل اصلی که در جمعه داشتم این بود که من از Gmail به عنوان OUTLOOK استفاده میکنم. یعنی تمامی امیالم را (امیال = جمع مکسر میل) را هم از Gmail ارسال و هم به وسیله آن دریافت میکنم. خیلی من را به هم ریخت. امکان بازکردن همزمان برخی از ایمیلها هم نبود (مثلا روی دامنه بهساد، در هر لحظه یک اکانت قابل Login بود). از مسئولین محترم مخابرات درخواست میشود که سر ما را بر یک بالین قرار دهند و تکلیف ما را مشخص کنند. اگر قرار است که ایمیل و اینترنت نداشتهباشیم، میتوانیم خودمان را با آن شرایط وفق دهیم ( مگر برخی کشورهای نیستند، ما هم مثل آنها). من وقتی برای دوستانم میگویم که در ۱۵ سال پیش من VBA را با استفاده از راهنمای نرمافزار و نهایتا یک کتاب زیراکس شده یاد گرفتم، باورش برای آنها مشکل است. فکر میکنم که قطع شدن اینترنت این خوبی را دارد که کمی بیشتر با نرمافزارهایمان کلنجار خواهیم رفت و به جای جنگولک بازی فیالواقع کار خواهیم کرد. ضرر قطع شدن اینتنرنت هم که….
-
کاوه یزدینژاد عزیز در وبلاگش مطلب خوبی نوشته در مورد بیکاری در صنعت نرمافزار، با او کاملا موافقم. من همیشه به همکاران بهسادی میگویم که امنیت شغلی برای یک مهندس یعنی اینکه در هر زمان چهار گزینه برای کار کردن داشته باشد، نه اینکه نگران این باشد که آیا کسی به او کار میدهد و یا اینکه در محل کار فعلی ماندگار میشود و یا نه. یادم میآید که استاد بزرگوارم آقای دکتر رئیسی همواره به ما میگفت که یک مهندس در ابتدای فارغالتحصیلی یک کارشناس بیتجربه است و در صنعت کشور ما پس از مدتی به یک تکنسین با تجربه و پس از گذشت چند سال به یک کارمند اداری باتجربه تبدیل میشود. توصیه جدی ایشان به ما همیشه این بود که سعی کنید که در هر سمتی، اعم از مدیریت و یا کارشناسی، همواره یک کارشناس باقی بمانید و من فکر میکنیم که حفظ شان علمی و کارشناسی متناسب با موقعیت، بدیهیترین اصلی است که میتواند امنیت شغلی را به دور از فسیل شدن برای یک فارغالتحصیل دانشگاه به همراه داشتهباشد.
موضوعی که نوشتم برای افرادی قابل کاربرد است که دانشآموخته (و نه مدرک گرفته) محسوب میشوند. اما فاجعه در سطح عمیقتری وجود دارد. در هفته گذشته تعداد مصاحبههای زیادی داشتیم برای جذب کارشناس نرمافزار. من در مورد کارشناس! نرمافزاری که نرمال سازی نوع اول پایگاه داده را هم تا به حال نشنیده است چه میتوانم بگویم. شخصی که به نام کارشناس شبکه فرم پر کرده است و هنوز نمیداند که DHCP چیست، آیا واقعا میتوان عنوان کارشناس را برای او زیبنده دانست. متاسفانه بخش زیادی از نظام آموزش عالی کشور به خصوص در بخش غیردولتی آن، یک نظام فوقالعاده مخرب در زمینه فرهنگ کارشناسی میباشد که عمدتا فقط با اخذ پول به فروش مدرک به دانشآموختگان! اقدام مینماید و باعث بروز توهمات بسیار برای این قشر و خانوادههای آنان میشود. وقتی که یک خانواده تمام هست و نیست خود را صرف تحصیل و گرفتن مدرک برای جگرگوشه خود مینماید و در این شرایط به جای یک مهندس کمتجربه، یک ملغمهای از توهم، مدرک، ادعا، تضاد، بیاعتماد بهنفسی و عنوان و اطلاعات ناقص و سوختهای از یک رشته تحصیلی تحویل جامعه داده میشود، آیا میتوان عنوانی جز خیانت به علم و فرهنگ برای این فرآیند انتخاب نمود؟ آیا میتوان انتظار داشت که پروژهفروشیها و مقالات و تحقیقات و پایاننامههای آماده در این فضا رو به کاهش و نابودی گذارد؟ از آن قربانی این سیاستها چه انتظاری میتوان داشت
به نظر من یک کم سختگیری میکنید. البته موافقم که تجربهی عملی کمبود اصلی آموزش عالی ما حداقل در رشتهی نرمافزار است، ولی بالاخره آدم اگر از درسها استفاده نکند یادش میرود! و با کمی مرور میتواند به خاطر بیاورد. من هم که مثلاً دانشجوی کارشناسی ارشد شدهام و همین پارسال کنکور دادهام و مثلاً در دانشگاه خوب (شریف) درس خواندهام یک لحظه مطمئن نبودم که تجزیهی ۱NF دقیقاً چی بود (با این که یک استاد استثنائی به نام روحانی رانکوهی داشتیم) و DHCP رو هم اگر به طور روزمره سر کارم باهاش سروکله نمیزدم یادم نبود!
اخیراً در حال نوشتن پروژهی کارشناسی هستم که یک کاربرد وب است. چون تجربهی کاری چندانی نداشتهام این اولین کاربرد تحت وب است که مینویسم و بدتر از آن اولین برنامهای است که مینویسم و به دیتابیس وصل میشود!! طبیعتاً خیلی چیزها در مورد دیتابیس یادم نبود، اما با مراجعه به جزوه و کتاب درس، آن را به خاطر آوردم و مشکلم حل شد. منظورم این است که «توانایی یادگیری» و مهارتهای بلندمدتی مثل انگلیسی بلد بودن یا کاری بودن یا پرانگیزه بودن مهم است نه این که آدم یک مفهوم خاص را در موقعیتی مثل مصاحبه به یاد داشته باشد. البته میدانم که منظور شما صرفاً همین نبوده و مثال زدید.
در ضمن ظاهراً این مشکل ویژهی ایران نیست، بلکه کشورهای توسعهیافته هم با سطح مهارت فارغالتحصیلان رشتههای مربوط به فناوری اطلاعات مشکل دارند:
http://news.zdnet.co.uk/itmanagement/0,1000000308,39286093,00.htm
http://news.zdnet.co.uk/itmanagement/0,1000000308,39287428,00.htm
اگر از Google Apps برای میل سازمانی خود استفاده می کنید احساس خطر کنید.
گوگل این سرویس را برای کشورهای تحت تحریم ارائه نمی دهد و با اکانتهایی هم که قبل از اعمال این سیاست درست شده اند و یا با تقلب برخورد و آنها را غیر فعال می کند.
هر روز ممکن است نوبت مال شما هم برسد.
چاره ای برای راه اندازی جیمیل پیدا نکردید؟
ما نیز زندگی مان به اوت لوک وابسته است
بحمدالله pop3 , ssh nv hdvhk توسط مخابرات فیلتر شده
اگر شما چاره ای پیداکردید به ما نیز اعلام فرمایید تا اوت لوک را دوباره آتیش کنیم