استخدام منشی
عرض شود که :
– هفته آرامی داشتیم، تقریبا بیشتر پروژهها به اتمام رسیدهاند. این است که معطوف شدهام به ساختارهای اداری و مالی بهساد. از آنجا که در شرف حرکتی بزرگ در بهساد در جهت گسترش بازار و توسعه بهساد هستیم به نظر میرسد وجود وضعیت فعلی، نمیتواند به عنوان چارچوب مالی و اداری یک شرکت بزرگ باشد. تصمیم کبری گرفتهام که این ساختارها را با دقت و البته نوآوری بیشتر مورد مطالعه و تغییر قرار دهم.
-یک نقص بسیار جدی در انتخاب، جذب، تربیت و نگهداری منشی و مسئول دفتر داریم. بیشترین تغییر نیروی انسانی بهساد، در این حوزه بودهاست که علیالقاعده باید کمترین تغییر در آن وجود داشته باشد. به یقین بر اساس اصل مترقی سرزنش خود پیش از سرزنش محیط، مقصر اول در این رابطه من هستم. فکر میکنم که در بسیاری از انتخابها از روز اول دچار اضطرار و یا در مواردی فشار اطراف میشوم.این اضطرار معمولا وقتی پیش میآید که یک مدت زیاد را به وسواس گذراندهام. حتی مثلا در مورد نامخانوادگی منشی که اعتقاد دارم باید به نحوی باشد که گفتن و یادداشت آن در تلفن میسر باشد( شاید چون این مشکل تا حدی در مورد نامخانوادگی خودم و حتی نام بهساد وجود دارد، بیش از حد حساس شدهام) مشکل دوم این است که به طور کلی سطح انتظارم از مسئول دفتر بسیار بالا است و کمتر پیش میآید که حوصله کنم تا یک نیروی تا حدی مطلوب تربیت شود. این حوصله در بخش فنی بهساد وجود دارد و نتایج خوبی نیز به باور آورده است. ایراد سومی که به من وارد است این است که به طور کلی فقط حوصله کار کردن با افراد دارای ضریب هوشی بالا را دارم. یکی از مسائلی که همگان در مورد من از آن رنج میبرند این است که کمتر حوصله توضیح دادن کافی در مورد مسائل و کارها را دارم. اما بعد از زدن سوزن به خودم، نوبت زدن جوالدوز به اجتماع رسیده است. اعتقاد عمیق دارم که جامعه ما با یک بحران عمیق در زمینه اشتغال روبهرو است. مدرک گرایی بیپشتوانه علمی و فنی یکی از بلایای بزرگ جامعه امروز شدهاست که نمونههای خرد و کلان آن به راحتی دیده میشود. وجود بحران بیکاری از یک طرف و تصور اشتباه در مورد سهولت شغلهایی مانند منشیگری، اپراتوری، ویزیتوری و فروشندگی… باعث شده که بسیاری از دانشآموختگان بیکار به خصوص در رشتههایی که بازار کار کمتری دارند، به اینگونه مشاغل روبیاورند. این تقاضای کاری بالا باعث شده که میزان حقوق و مزایای این مشاغل به شدت پایین باشد. باور دارم که اشتغال یک دانشآموخته غیر مرتبط در شغلی که از ریزهکاریهای بالایی برخوردار است، در صورتیکه به آن شغل علاقه نداشته باشد گناه کبیرهای است که نه کارفرمایان و نه کارجویان نباید به آن ارتکاب بورزند. چرا که از یک طرف بیعلاقگی و از طرف دیگر حقوق و مزایای پایین و احساس از بین رفتن ۴ سال از عمر که به تحصیل مواردی دیگر اختصاص داشته است، باعث بیانگیزهگی و کاهش کارآمدی شدید میشود. من این ناکارآمدی را غیر قابل بخشش میدانم چون بر اساس غفلتهای بزرگی به وجود آمده است. در ابتدا سعی داشتیم که به نحوی با افزایش میزان حقوق، و انتخاب دانشآموختگان دانشگاههای بهتر، افزایش کارآمدی را شاهدباشیم. اما متاسفانه جواب خوبی نگرفتیم، چون فقط دو پارامتر را تغییر داده بودیم و بقیه پارامترهای موثر تغییر نیافته بود. فکر میکنم که وجود علاقه و جدی گرفتن هر کار اولین و مهمترین عنصر رشد و پیشرفت میباشد. امیدوارم که اینبار بتوانیم با کشف عنصر علاقه و جدیت در هنگام مصاحبه، به گزینه خوب و پایداری در این مورد دست یابیم.
من توی شرکت خودمون تجربه ای در مورد منشی دارم که فکر میکنم میتونه مفید باشه.
همکاری دارم که پسرش ۴ سالشه و مهدکودک میره.به خانمی که پشتشون رو بعد از دستشویی میشوره میگن “خانم اخی”! حالا شما تصور کنید خانمی که با این سمت در مهد کار میکنه چطور میتونه عزت نفس کافی داشته باشه؟کار بسیار مهمی رو داره انجام میده(کنترل بهداشت در مهد و در نهایت رضایت مشتری) ولی عنوان مناسبی نداره.
گاهی عنوان یک شغل به دارنده اون هویت میده وضع منشی هم توی مملکت ما فعلن اینطور شده.وقتی خیلی از خانمها فقط برای خونه نموندن و احتمالن پیدا کردن شوهر دنبال این شغل میگردن (بگذریم از اونهایی که خدمات دیگری رو هم ارائه میدهند)،چطور میشه برای کار به این مهمی که بی شک بخشی از ویترین شرکت هست،آدم مطمئن،مستعد و مناسبی رو پیدا کرد.
ما توی شرکت خودمون دو تا منشی داریم که مقابل هم بصورت شیفتی کار میکنند (هر دو تا مرد هستند).یکیشون مرتب کلماتی مثل نمی دونم،اطلاع ندارم یا خنده های بی مورد تحویل میده و بیشتر موارد بوی عرق تنش حال آدم رو به هم میزنه و یکی دیگه به معنای واقعی رئیس دفتر هست.یعنی میدونه آدمهایی که مراجعه می کنند در چه موقعیتی هستند،شرایط مکانی و زمانی رئیس رو کاملن درک میکنه و بطور خلاصه نقطه اتکای رئیس شده.این آدم وقتی بهش میگی منشی اصلن خوشش نمیاد و بیشتر خودش رو رئیس دفتر میدونه هر چند سمتش منشی است اما با اعتماد بنفس یک رئیس دفتر کار میکنه.