کیفیت و دیگر هیچ
اگر که نیمه دوم سال ۸۷ را به عنوان ۶ ماهه کیفیت بهساد معرفی کنیم، ره به خطا نبردهایم. پس از سالها که مهندس صنایع بودنم (آنهم از نوع سنتی) را فراموش کردهام، بار دیگر این روزها به فکر مفاهیم کنترل کیفیت آماری هستم. نمودارهای SPC، منحنیهای پذیرش، پارتو و … مفاهیمی هستند که این روزها زیاد در ذهن من مرور میشوند. به راستی برای بهبود کیفیت نرمافزار ، علاوه بر بهکارگیری استانداردها و ابزار معرفی شده، چه باید کرد؟ باور دارم که مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت دو چالش مهم بهساد در سال ۸۷ هستند که باید به طور جدی در دستور کار قرار بگیرند. هم برای مسئله کیفیت، هم برای سایر مسائل دیگر شدیدا به مهندس صنایع احتیاج داریم. البته نه مهندس صنایعی که شبیه بقیه مهندسهای صنایع بیسوادی که داشتیم، نه از نرمافزار سر در بیاورد و نه از کار خودش. اعتقاد دارم که مهندسی صنایع فقط یک پوسته بدون محتوی است که میتواند به خیلی از مسائل شکل دهد. اما اگر از محتوی خالی باشد، حتی دیگر دانش مهندسی صنایع نیز کاربردی ندارد. یکی از اشکالهای دیگر مهندسهای صنایع این است که حد اندازه را رعایت نمیکنند. مثلا پسفردا میخواهند در بهساد به اندازه Microsoft سیستم کیفی تعریف کنند. این یعنی هزینه بهعلاوه شکست پروژه و بدتر شدن وضعیت حتی نسبت به روز اول.
در هر صورت منتظر مهندس صنایع نمیمانم، ارتقای کیفیت محصول در بهساد، یک موضوع مهم است که به هیچ وجه از آن کوتاه نمیآیم.