این روزها و دغدغه های من
عرض شود که:
– هفتمین ماه مبارک رمضان هم در بهساد رسید. بساط خوب افطاری در بهساد به رونق گذشته برقرار است با دو تفاوت، تفاوت اول اینکه امسال از بربری تازه و داغ خبری نیست و دیگر اینکه برای خرید افطاری از سیستم Random استفاده می شود. البته قضاوتی در مورد خوب بودن و یا بد بودن این تفاوت ها ندارم.
– نظام صنفی رایانه ای جلسه گذاشته بودند. با اینکه صبح یادم بود که عصر جلسه است، عصر که رسید به طور کلی فراموش کرده بودم بروم. به اعتقاد من باید گاهی اجازه داد یک مریض محتضر، زودتر راحت شود. آن موقع که ما داد و بیداد می کردیم، حضرات تکروی می کردند و این هم نتیجه تکروی آقایان.
-یکی از همکاران که این طرف و آن طرف داعیه مشتری شناسی و روابط با مشتری دارند، از ارائه خدمات لازم به یک مشتری بهساد به طور واضح بازماندند. من اعتقاد دارم که مشتری گرایی یک فرهنگ است و با حلوا حلوا هم دهان شیرین نمی شود. سهل انگاری این همکار ما باعث شد که شخصا از مشتری عذر خواهی کنم. اینکه نرم افزار با پیکربندی دیگر، برای مشتری نصب شود و هیچ کس حواسش نباشد که آن را چک کند، از نظر من فاجعه ای است که به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت. هر اصلاح فرآیندی هم که داشته باشیم، جای مسئولیت پذیری را نمی گیرد.
– امروز TFS-Server در بهساد با مشکل روبرو شد، ساعتها روی آن وقت گذاشتیم ، جواب نداد که نداد. با اینکه قرار بود که پس از ۴ هفته، جمعه تعطیل باشد، مجبور هستیم که جمعه را به طور شدید کار کنیم.
-قرار است پروژه معماری جدیدی را شروع کنیم، رسما قصد دارم از ایفای نقش در تمام پروژه ها جدا شوم. کارفرما قصد دارد گربه را در حجله بکشد. از الآن که خیلی سخت گرفته اند. امیدوارم سیاست جدا شدن من از پروژه های تخصصی بهساد، در این پروژه نیز به نتیجه برسد.
-پروژه برنامه ریزی استراتژیک بهساد فعلا متوقف است. اصلا از این وضعیت راضی نیستم. این امر در بلند مدت آثار سوئی خواهد داشت. همانطور که ضعف برنامه ریزی بلند مدت در سال ۸۳ و ۸۴ منجر به بروز بحران کاری و مالی در سال ۸۶ و اوایل سال ۸۷ گردید.
– افزایش تعداد همکاران به تدریج ادامه دارد. هنوز در بازاریابی و کادر تخصصی آن مشکلات جدی داریم. فعلا هر کس، هر کاری از دستش بر می آید انجام می دهد. از دغدغه های مهم من برای گروه بازاریابی، تخصص آن ها می باشد. فعلا که بچه های تولید، جای خالی نیروهای تخصصی در بازاریابی را پر می کنند. دستشان درد نکند. اما فشار تولید هم اصلا کم نیست. این راه حل در بلند مدت جواب نمی دهد. تا به حال نتیجه خوبی از رشته های علوم انسانی در بازاریابی نگرفته ام. مشکل این جاست که بهساد هنوز هم یک سازمان کاملا تکنیکی است و کارکرد یک مهندس نرم افزار در بخش بازاریابی، ارزش محسوب نمی شود. در مورد خودم هم باید اعتراف کنم که شیوه بازاریابی رابطه ای من ، بیشتر در مورد پروژه کاربرد دارد تامحصول نرم افزاری ، شاید برای همین است که هر جا خواسته ام نرم افزار بفروشم، آخر به پروژه ختم شده. باید روش ها را تغییرداد. ضعف رویکردهای راهبردی باعث می شود که در بازاریابی زیاد کج و معوج حرکت کنیم.
– اوایل هفته ، تولد خانم مهندس رحمانیان بود. من که تهران بودم، اما همکاران بهسادی، مراسم ساده و موقری برای ایشان گرفته بودند، که قرار بود که آقای نیک مهر عکس های آن را در وبلاگ منتشر کند. نمی دانم چه شد؟! این امر در پی اعتراض خانم ها برای انتشار انحصاری عکس آقایان در وبلاگ بهساد قرار بود صورت بگیرد. لازم است که من هم سالگرد تولد ایشان را تبریک بگویم و آرزو کنم که بتوانیم سالهای سال برای ایشان در بهساد جشن تولد بگیریم.
– پروژه تهران کند پیش می رود، با سرعت خاص مشتری آن، رسما نامه اعتراض آمیز زده ام . نمی شود زیاد فشار آورد. ماه مبارک هم مزید بر علت شده است، از طرف دیگر، رفت و آمد بین تهران و اراک در ماه مبارک برایم سخت است. فعلا آن را کنترل می کنم.
– با تمام انتقادهایی که مطرح کردم، خوشبختانه درصد بالایی از مشتریان، از عملکرد بهساد رضایت دارند. پروژه شمص مطابق با برنامه زمانبندی به پیش میرود. در پروژه تهران نیز کارفرما از نتایج کار راضی است. یکشنبه در مورد عملکرد بهساد با آنها جلسه داریم.رسما از آنها خواهش کرده ام که با رویکرد انتقادی در جلسه حضور داشته باشند.
– قرار است به زودی جشن بهساد برگزار شود. در مورد تاریخ و زمان آن تا حدی مردد هستیم. در ماه مبارک و یا بعد از آن. جشن با تاخیر به مناسبت هفت سالگی بهساد و تعاملی نزدیک و صمیمانه مشتریان با یکدیگر و بهسادی ها.
با عرض سلام
خسته نباشید بنده فکر می کنم بهساد در زمینه بازار یابی با مشکل بزرگی روبه می باشد و در آینده چوب این مشکل را سخت خواهد خورد. یک شرکت با چندین پرسنل در درجه اول باید بازار یابی قوی داشته باشد.روی این موضوع وقت زیادی باید گذاشت موفق باشید.