ما “اُسَرا” هستیم
به تازگی خواندم که معاون محترم اجرایی رییسجمهور گفتهاند که “سرمایه گذاران سرداران جبهه مبارزه علیه بیکاری، فقر و گرانیاند.”
یادم آمد چند سال پیش، من هم نزد دوست عزیزی گفته بودم که کار کردن در فضای تولید به مثابه جهاد است که پاسخ داد: “جهاد؟ کار کردن عین شهادت است!”
اما واقعیت داستان شاید این باشد که کار کردن در فضای تولید و خدمت بخش خصوصی واقعی، مفهوم بینقص “اسارت” است.
ما اسیر هستیم. ما اسیر آن کارمند متفرعن و مغرور سازمان امور مالیاتی هستیم که در پاسخ سلام تو دو کیلو کله را تکان میدهد تا چند گرم زبان را حرکت ندهد و هر چه دلش میخواهد مالیات میبُرد و وقتی به مرجع بالاتر او شکایت میکنی، به همان بیهودگی است که اسرا از زندانبان به مقام مافوق او اعتراض کنند.
ما اسیر هستیم، چنان که برق و آب اردوگاه را به رویمان میبندند وقدرت نفسکشیدن و حرکت را از ما میگیرند.
ما اسیر آن کارمند اداره کار هستیم که وقتی در اوج گرفتاری و بیپولی و چهار ماه حقوق معوقه همکاران خود بودی، متقلبانه رای صادر کرد و گویی برای رفع اندک وجدان درد خود گفت: “پولداری! اشکال ندارد”
ما اسیر دشمنان این آب و خاک (آمریکا) هستیم که هر روز با تحریم فناوری روبرو میشویم و حتی برای یک فایل ساده، ناچار به حفره کردن این زندانیم.
ما اسیر آن کارمند سازمان موسوم به تامین اجتماعی هستیم که برای یک مفاصا حساب ده بار تو را بین اتاقها میچرخاند و وقتی که فاکتور تبلیغات در گوگل را (Google Ads که با بدختی پولش را دادهای) برایش میبری میگوید چرا مفاصا حساب ندارد و قابل قبول نیست!
ما اسیر شهرداری، بانک، صندوق به اصطلاح نوآوری و شکوفایی و دهها اداره ناکارآمد دولتی و شبه دولتی هستیم که هر روز اگر سر و کارمان با آنها بیفتد، تحقیرت میکنند، دشنامت میگویند، آزارت میدهند و چه لذتبخش است این آزار برایشان
در این اردوگاه اسرا، برای زنده ماندن، ناچار به کار اجباری و طاقتفرسا برای زندانبانان خود هستیم که عمومن اگر تن به زیادهخواهی آنها ندهی بیش از لقمهنانی کپکزده که بعد از چند ماه جلوی تو پرت میکنند، عایدی چندانی نداری.
ما کارآفرینان در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
ما جملگی اسرا هستیم.
نوشته مرتبط: هشت دلیل که دزدی از شرکتداری بهتر است.
سلام
به پیوندهای روزانه ام اضافه شد
عزت زیاد
سلام، ممنونم از حسن توجه شما.