در اطراف پر از خوبی و بدی است

عرض شود که :

  1. یکی از چالش‌ها و ذهن‌مشغولی‌های همیشه من در بهساد و حتی بیرون از آن تعامل با لایه‌های مختلف اجتماعی است. گرچه دایره افراد اطراف من عمدتا یک دایره محدود با تعداد افراد مشخصی است که فصل مشترک زیادی با فضای روشنفکری و فرهیختگی دارند،. با این‌حال پیش می‌آید که جهت پیشبرد امور شرکت با اقشار مختلفی از مردم سروکار داشته باشم که گاه از درک فضای فکری آن‌ها غافل و یا ناتوان می‌شوم. در این شرایط همیشه فکر می‌کنم مرز بین اخلاق و حفظ منافع شرعی و قانونی بهساد کجاست، با آن نادانِ ندانم کاری که به واسطه عدم رشد اجتماعی و ضعف اقتصادی به دنبال سودجویی و اخاذی از شماست چه باید کرد؟ یا آن دیگری که به جای تعامل، به دنبال غوغاسالاری است و از ابتدایی‌ترین روش‌ها به دنبال عقده‌گشایی و اثبات تفکر ناقص خویش. و مهمتر از همه با افراد ظاهر صلاحی که جلد روشنفکری و فرهنگ‌محوری به تن کرده‌اند ولی ته لهجه غلیظی از عامی‌گرایی و قشری‌گری دارند چگونه باید تعامل داشت؟ متاسفانه بلوغ فرهنگی جامعه اطراف به ویژه در اراک از سطح قابل قبولی برخوردار نیست. در این فضا چگونه می‌توان دگرسان بود و ماند. دیشب تا دیر وقت به این موضوع فکر می‌کردم.
  2. مشکلات مالی بهساد در حال مرتفع شدن هستند. خوشبختانه حجم قابل قبولی از پروژه در بهساد شکل گرفته و یا در حال شکل‌گیری می‌باشد. با این حال مشکل کمبود شدید نقدینگی دامن‌گیر بسیاری از صنعتگران و دوستانی شده است که من می‌شناسم. با توجه به بدقولی یکی از مشتریان، دیروز برای دریافت طلب سراغ یکی از مشتریان خوب رفته بودم. علیرغم قول‌های شفاهی که داده بودند، این‌ها هم داشتند بدقولی می‌کردند و ارجاع به هفته دیگر. بندگان خدا آنها هم تقصیری ندارند، مشکل نقدینگی است و هزار تبعات. از طرف دیگر چاره‌ای هم نداشتم که برای پاس شدن چک‌های فردا، جذب نقدینگی کنم، این بود که دست از رودرباستی شستم و تا مقصود حاصل نشد، اتاق مدیر را ترک نکردم. احساس سختی داشتم، من اینگونه نبودم، همواره از انجام کار بیش از ثمره مالی آن لذت می‌بردم و می‌برم. چرا باید چنین باشد که برای دریافت حق‌الزحمه کار انجام شده، این‌چنین دچار زحمت و رنج شویم؟
  3. هفته پیش با دوستان شرکت هدی جلسه خوبی داشتیم، در طول هفت سال فعالیت‌گذشته بهساد، تنها ناظر و کارفرمایی که به صورت شبانه‌روزی کار کرده‌اند همین دوستان شرکت شمص و هدی هستند، به یقین خصوصیات پروژه بسیار بزرگی مانند کارت هوشمند سلامت، نیاز به انسان‌هایی سخت‌کوش و فرهنگ‌مدار دارد. من از اینکه با این دوستان کار می‌کنم خوشحالم. اما شادی عمیق من از این است که در بستر روابطی شفاف و خوب، مسائل کاری بر مبنای تفاهم و با دوری از غرض‌ورزی‌های رایج، به پیش می‌رود.


 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *