نامه به کارفرمایی که نه پول میدهد و نه جواب
حدود چهار سال و یا بیشتر میشود که ارتباط کمی با کارفرمایان و مشتریان در بهساد دارم و انجام این وظیفه سازمانی بر عهده دوستانم هست. باید اعتراف کنم که به دلایل مختلف این جابجایی مسئولیت به نفع بهساد تمام شده است. سعی میکنم در یک نوشته در خواص جابجایی مسئولیت و شیوههایی که در مورد آن تجربه کردهایم بنویسم.
اما غرض اینکه همکاران در تعامل با یکی از کارفرمایان شرکتهای در عمل دولتی به شدت دچار مشکل شدهاند. بعد از نصب اولیه سامانه، طبق قرارداد باید صورتحساب بخشی از کار از طرف ما ارائه شده و بعد از بررسی توسط کارفرما پرداخت شود. اما سه سال است که نه تنها از پرداخت صورتحساب امتناع کردهاند که حتی جواب نامهها را هم نمیدهند. این شد که دست به کار شدم و نامه زیر را نوشتم:
مدیرعامل محترم شرکت ….
با سلام و احترام
با گذشت سالیان متمادی از عقد قرارداد با آن شرکت محترم در مورد نصب و راهاندازی سامانه جامع مدیریت اطلاعات و آمار، تجربهای گرانقدر و تکرار نشدنی برای اینجانب به وجود آمد که لازم است پیش از هر چیز نسبت به آن ابراز قدردانی و تشکر داشته باشم. آن تجربه این است که تا سر حد امکان از عقد قرارداد با شرکتهای دولتی و خصولتی خودداری کنم و اگر کلاهم نیز به آن طرفها افتاد، به دنبال آن نیایم.
هر چند که مشکلات کار با شرکتهایی این چنین نزد همه پیمانکاران دردی عمیق و آشنا است و جزء تفکیکناپذیر گفتگوهای این پیمانکاران درد دل در مورد آسیبها و آزارهایی است که از کارفرمایان خود دیدهاند. با اینحال نحوه تعامل فیمابین با آن شرکت محترم، تجربهای خاص و تکرار ناشدنی سرشار از مشکلاتی بدیع و دور از ذهن بوده است که بیان همه آنها مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود و سادهترین و در عین حال دردناکترین آنها، عدم پاسخگویی به نامههای این شرکت در پیگیری امور قراردادی بوده است که در حالتی معلق و بلاتکلیف قرار دارد.
شاید بین پیمانکاران مرسوم نباشد که این چنین عریان از دردهایشان برای کارفرمایی بگویند که حداقل شئون اداری را در رابطه با آن پیمانکار رعایت نمیکند. اما وقتی که مناسبات اداری مرسوم و گفتگو نمیتواند مشکلات را مرتفع نماید، جز راهحلهای قضایی و قانونی که تمسک به آنها نیز گاه ناگزیر خواهد بود، بیان شفاف وضعیت، ممکن است راهگشا باشد.
شاید راهگشا باشد.