بهساد در هفته ای که گذشت
عرض شود که :
-
هفته گذشته را بیشتر در سفرهای کاری بودم. این سفرهای کاری هم از آن کارهاست. انرژی بر و انرژی بخش ، انرژی بر از این جهت که سفر است و سفر خستگیهای فیزیکی و زمان بری خاص خودش را دارد که چندان مطلوب نیست. انرژی بخش از این جهت که همه در جهت چشم انداز بهساد عزیز، مبنی بر گسترش جغرافیایی فعالیت های بهساد می باشد. در این سفرها انسانهای بیشتری را با تفکرات ناب می شناسیم که باعث می شوند در این راه سخت سنگلاخ و با این آبله بر پای کمتر احساس تنهایی کنیم و در دستیابی به اهداف رشد و توسعه و گسترش دانش بشری، با انگیزه و توانی بیش از پیش حرکت کنیم.
اینها را که می گویم ، شعار نیست ، حس و انگیزه ای وصف ناشدنی است که ذره ذره وجودمان را به اشتیاق برای رفتن و حرکت و بودن وا می دارد.
این اشتیاق و عشق، دلیل بر نبودن مشکلات نیست. هنوز هم مشکلات زیادی وجود دارد. هنوز هم با اثرات سطح پایین بهداشت روانی در کشور روبرو هستیم. هنوز هم کارفرمایان کارشکنی می کنند. هنوز هم ، هنوز هم ..
- جمعه پیش بود که متوجه شدیم که یک (یا چند عدد) دزد تشریف برده اند برج نیمه تمام بهساد و نیمی از کابل های برق را دزدیده اند. دستمان به جایی بند نبود. علی العجاله گزارشی تهیه کردیم و به پلیس تحویل دادیم.
-
عرض شود که انشا الله دکتر روز چهارشنبه ، از رساله دکتری دفاع می کند. شاید به واسطه این باشد و یا ارتباط بیشتر با دوستان دانشگاهی که این روزها بیشتر به فکر ارتباط صنعت و دانشگاه و مقوله ای به نام تحقیقات کاربردی هستم . اعتقاد عمیق دارم که دانشگاه به عنوان مولد فکری صنعت باید در زمینه های مختلفی به تقویت خود بپردازد:
- پرهیز از انتشار انبوه مدرک ( یا همان افزایش دانش آموختگان ) به منظور ارتقا پرورشی فارغ التحصیلان. واقعیت این است که من بیش و پیش از اهمیت بخشی به جنبه آموزشی دانشگاه ، برای بعد پرورشی آن اعتقاد دارم. دانش آموختگان هر دانشگاه عمدتا شخصیت حرفه ای مشابهی دارند. شخصیت حرفه ای شرط لازم استمرار فعالیت یک کارشناس است. حضور تمام وقت اعضای هیات علمی به همراه دانشجویان در دانشکده، کاهش تعداد دانشجویان و همچنین شکل گیری تشکلات علمی و پژوهشی دانشجویان ( مانند انجمن علمی ) ، اثرات سترگی در آتیه صنعت خواهد داشت. در نبود چنین رویکردی، صنعت ( و از جمله بهساد) با جذب دانشجویان علاقمند و با انگیزه که از زمینه های والای شخصیتی برخوردار هستند ، در حد توان خود می تواند التیامی بر این درد سترگ باشد.
- ایجاد تعادل بین تحقیقات نظری و پایه و تحقیقات کاربردی. من فکر می کنم که دانشگاه های ما ( و نه البته موسسات انتشاراتی چاپ مدارک تحصیلی ) با الگو برداری ناقص از دانشگاه های خارج از کشور ، خود را برای مفاهیم پایه و نظری متمرکز کرده اند. این شبیه آن است که شرکت های ایرانی هم بخواهند ابزار برنامه نویسی و یا بانک اطلاعاتی تولید کنند. در حالی که شرکت های ایرانی ( در حوزه فناوری اطلاعات ) به طور مطلق در حوزه کاربردی فعالیت دارند. حال تمرکز دانشگاه ها بر روی مفاهیم پایه ، منجر به خلا پشتوانه فکری صنعت می شود که آسیب های جدی زیادی را به آن وارد می کند.
- پرهیز از انتشار انبوه مدرک ( یا همان افزایش دانش آموختگان ) به منظور ارتقا پرورشی فارغ التحصیلان. واقعیت این است که من بیش و پیش از اهمیت بخشی به جنبه آموزشی دانشگاه ، برای بعد پرورشی آن اعتقاد دارم. دانش آموختگان هر دانشگاه عمدتا شخصیت حرفه ای مشابهی دارند. شخصیت حرفه ای شرط لازم استمرار فعالیت یک کارشناس است. حضور تمام وقت اعضای هیات علمی به همراه دانشجویان در دانشکده، کاهش تعداد دانشجویان و همچنین شکل گیری تشکلات علمی و پژوهشی دانشجویان ( مانند انجمن علمی ) ، اثرات سترگی در آتیه صنعت خواهد داشت. در نبود چنین رویکردی، صنعت ( و از جمله بهساد) با جذب دانشجویان علاقمند و با انگیزه که از زمینه های والای شخصیتی برخوردار هستند ، در حد توان خود می تواند التیامی بر این درد سترگ باشد.