آیا به ابتذال دچار شدهایم؟
فرض کنید یکی از بهترین دوستانتان شما را به یک شام مفصل در منزل خود دعوت کردهاست. دوست شما و همسرش از چند روز قبل در فکر تهیه و تدارک برای مهمانی شما بوده و از اول صبح دوست شما و همسرش در آشپزخانه بودهاند تا بهترین و خوشمزهترین غذا را برای شما تدارک ببییند. یک مهمانی با شکوه، غذای تمام عیار و نوشیدنیهای خانگی نوشین و پذیرایی با بهترین میوههای فصل و همه به افتخار شما.
در پایان مهمانی، شما چند تراول چک ۵۰ هزار تومانی از جیب خود بیرون میآورید و به دوست خود میگویید “جواد جان حساب ما چهقدر شد؟”
به نظر میرسد که هیچ راهی بهتر از این برای لجنمال کردن دوست خود و رابطه با او را نداشتهاید. به یقین دوست شما، در ارائه این پذیرایی خوب به دنبال کسب و اثبات ارزشهای بیشتری در رابطه با شما بوده است. وقتی که شما این رابطه و ارزشگذاری دوست خود را در نهایت در حد چندصد هزار تومان و شأن او را در رابطه با خود در حد یک مدیر رستوران پایین آوردهاید، به دنبال آن سایر ارزشها در کسری از ثانیه ویران میشوند. از طرف دیگر اگر دوست شما نیز در پایان مهمانی یک صورت حساب چند صدهزار تومانی برای شما صادر کند و از شما بخواهد پیش از رفتن آن را پرداخت کنید، به یقین تمام شکوه آن مراسم برای شما فرو خواهد ریخت.
این خاصیت پول است که به شدت همه ارزشها و روابط را از معنی واقعی خود تهی و آنها را در سریعترین زمان ممکن ویران میکند.
در مورد روابط بلندمدت بین کارفرمایان و پیمانکاران به ویژه در حوزههایی مانند فناوری اطلاعات که جنس روابط بیشتر بر مبنای روابط انسانی تعریف شده است و در بدبینانهترین حالت پارامترهای روابط انسانی در آن نقش غیرقابل انکاری دارند، پر رنگ کردن نقش پول، به اعتماد دوجانبه آسیب فراوانی وارد مینماید.
کارفرما اگر بخواهد با عدم پرداخت هزینههای توافق شده انجام کار، پیمانکار خود را در مضیقه قرار دهد و در عمل انجام کار او را بیارزش نشان دهد و یا حتی اگر بخواهد با استناد به بندهای قرارداد انجام تعهدات قرارداد را با تهدید و یا اعمال جریمه پیگیری کند، با زبان بیزبانی به پیمانکار خود میگوید ارزش تو و ارزش کاری که انجام میدهی در حد همین چک است و نه بیشتر و از طرف دیگر پیمانکار هم حتی اگر به ناچار بخواهد ارائه خدمات خود را منوط به دریافت مطالبات کند، میتوانیم بگوییم به این تحقیر هر چند ناخواسته تن داده است.
اگر بخواهیم به عمق فعالیتهای خود نگاه کنیم، پیمانکار جاده و پل و بیمارستان نمیسازد. پیمانکار در جهت ایجاد رفاه و زندگی بهتر مردم تلاش میکند. یک پزشک هم بیشک اولین کاری که میکند کاهش رنج مردمان است. گفتگو ندارد که هدف یک خودروساز هم افزایش رفاه اهالی جامعه است. چنانچه ما اهالی فناوری اطلاعات نیز با تسهیل دسترسی کاربران به دادهها و اطلاعات، شرایط بهتری را برای آنها فراهم میکنیم.
اگر بخواهیم ابتذال اخلاقی را لزومن رابطه تک بعدی مبتنی بر پول تعریف کنیم، تمامی آن خدمات و فکرها و عملکردهای زیبا چیزی بیش از یک ابتذال نخواهد بود و چنانچه ما در روابط خود فقط و فقط پول را ببینیم آیا حق نداریم که خیلی جدی از خود و اطرافیان بپرسیم آیا ما نیز به این ابتذال دچار هستیم؟
چه بدبخت است جامعهای که پول در آن محور همه چیز باشد!