رشوه، فرصتها و تهدیدها! آیا این روزها میتوان بدون رشوه فعالیت اقتصادی سودآور داشت؟
ما همواره از روز اول بهساد همیشه با رشوه و دادن باج مشکل اساسی داشتهایم و سالهاست که تصمیم جدی گرفتهایم که حتی به بهای توقف فعالیتها و بیکاری مطلق، رشوه و باج و هر چیزی را که از این جنس است و اسامی و توجیهات مختلفی برای آن انتخاب میشود پرداخت نکنیم. در کنار وسوسههایی که وجود داشت و اکنون دیگر وجود ندارد، اما همواره یک سئوال جدی نیز برای من وجود داشته و اینکه آیا میتوان ایدئولوژی و باورهای شخصی را وارد شرکتداری کرد؟
واقعیت این است که با ورود ایدئولوژی به محدوده شرکتداری، حسابهای دو دو تا چهار تا تغییر میکند. به چه صورت؟ به تازگی قراردادی را دیدم که اگر قرار بود بهساد بر مبنای سودآوری منصفانه انجام دهد، با دویست و پنجاه میلیون تومان، یک قرارداد خوب محسوب میشد. اگر وارد مذاکره سالم با کارفرما و فرآیند چانهزنی میشدیم، میشد با کمی کاهش کیفیت در محدودهای قابل قبول آن را به دویست میلیون هم رساند. اگر در شرایط بحران مالی قرار داشتیم و با اصطلاح “بیگاری بهتر از بیکاری است” و “همینکه یک پولی به شرکت وارد شود خوب است و با این قرارداد میتوانیم با زیان احتمالی فردا، فشار قطعی امروز را کم کنیم” تا حدود صد و پنجاه میلیون هم قرارداد را هر چند با دلخوری میپذیرفتیم. بر اساس مستندات موجود این قرارداد بین یک سازمان دولتی و یک شرکت IT در همین مرز و بوم و با شرایط ترک مناقصه! به مبلغ ۱.۵ میلیارد تومان منعقد شده است. من قصد متهم کردن این افراد به سوء استفاده از قرارداد موجود را ندارم، چون اطلاعاتی در مورد آن ندارم. اما به خوبی میدانم که اگر بهساد قصد داشت این قرارداد را با آنچه که از حدود و ثغور آن مشخص است، با رقم ۱.۵ میلیارد تومان منعقد کند، حتمن باید مبالغی را به عنوان پول چای و شیرینی به عوامل کارفرما پرداخت میکرد و در این شرایط گزارش مالی سالیانه سود خوبی را نشان میداد. موضوع از نظر اعتقادات شخصی نیز قابل رفع و رجوع بود. بخشی از آن به فقرا کمک میشد که به یقین از اینکه این پول را دیگران کافر بدون دین و ایمان خرج مسافرتهای مفسدهانگیز خود کنند بهتر بود! حتی میشد با این پول به هیئات مذهبی کمکهای فراوانی کرد و در راه گسترش دین قدمهای بسیار برداشت. با این شرایط هم شرکت هزینه اعتقادات شخصی من را نداده است، هم همکارانم به موقع حقوق خود را دریافت کردهاند و هم شرکت به سودآوری قابل توجهی رسیده است و هم اتفاقن به دین و دینداری کمک شدهاست!!! اگر هم فکر میکنید که من با دادن رشوه، به ایجاد و گسترش فساد کمک کردهام، باید عرض شود که چه من این پول را میدادم و چه نمیدادم، آنها این پول را میگرفتند و این فساد اتفاق میافتاد. همان بهتر که شخص صالح و با ایمانی مثل من!! به این کار پرداخته و دفع افسد به فاسد کرده است. الاعمال بالنیات، نیت من هم که انشاءالله خیر بوده است.
ببینید، گزارش عملکرد مالی و دو دو تا چهار تای اولیه به من میگوید که من حق ندارم اعتقاد شخصی خودم را وارد شرکتداری کنم و البته برای اعتقاد شخصی و عذاب وجدان احتمالی هم که راه پیدا شد.
آنچیز که باعث شد این نوشته را بنویسم، اما مرور فعالیتهای بازاریابی محتوای بهتایم بود. دهها مقاله بسیار خوب و در کنار آن یادگیری بسیار و به تدریج پختگی فعالیت در بازاری که از جنس دیگری است و با اینکه شاید در ظاهر و در قدمهای اولیه درآمدش به اندازه قراردادهای دهها و صدها میلیونی ما نیست، اما در حل مشکلات کسب و کارهای دیگر بسیار موثر و کارآمد است و این موضوع به تنهایی برای ما اقناع کننده است.
بهتایم برای ما علاوه بر این که کشتزاری است که بتوانیم تجربیات شانزدهساله خود را در چهارچوب یک نرمافزار گزارش کار (تایم شیت) و مدیریت پروژه ارائه کنیم، محل فراری بوده است که بتوانیم از بازار مفسدهانگیز دولتی فاصله بگیریم.
شاید اگر ما وارد فعالیتهای رانتی و فاسد شده بودیم، هیچ گاه بهتایم به دنیا نمیآمد. ما با بهتایم هر روز بزرگتر میشویم، چون باید بیشتر یاد بگیریم و خیلی بیشتر بفهمیم. چون الفبایی از کسب و کار را یاد میگیریم که در همه دنیا به رسمیت شناخته شده است و مطابق با ذات و فطرت بشر است.
سلام وقت شما بخیر
در یکی از پست ها شما نقدی داشتیدبر کتاب کلید در وضعیت روشن. چند سال پیش این کتاب رو خوندم و واقعا از مطالبش لذت بردم. الان چند وقته به دنبال این کتاب هستم ولی متاسفانه این کتاب دیگه چاپ نمیشه. امکانش هست من از کتاب شما یه کپی بزنم؟ خیلی به این کتاب نیاز دارم.لطفا جواب رو به ایمیلم بفرستید
تشکر