نامهای به یک کارفرما به دلیل اذیت کردن و دیرکرد پرداخت مطالبات
در کل هفده سال و اندی فعالیت بهساد، میتوانم سه کارفرما را جزء بدترین و اذیتکارترین آنها بدانم. اولی که در سال ۹۳، هشتاد میلیون تومان پول ناقابل را خورد و اسمش را گذاشته اختلاف در برداشت از مفاد قرارداد! آنجا بود که به رفاقت اعتماد کردم و خب البته بد جوابی گرفتم. دومی که اتفاقن همشهری اولی هست، سی میلیون را از سال نود و پنج بالا کشید و جواب تلفنمان را هم نمیدهد، ضمانتنامه را هم آزاد نمیکند و در نهایت میرسیم به یکی دیگر که میتواند در اذیت و آزار پیمانکاران و تاخیر در پرداخت و سرکار گذاشتن طلبکاران دوره آموزشی برگزار کند. چندی پیش نامهای برای مدیرعامل آنها نوشتهام. البته اینکه دیگر انتظاری ندارم که نتیجه این نامه لزومن منجر به پرداخت شود . گاهی آدم لازم دارد فریاد بزند! این هم از نامه
جناب آقای مهندس […]
مدیرعامل محترم …
با سلام و احترام
اگر بخواهیم کمی با مداقه بیشتر و با نگاهی از جایگاه دیگران به وقایع نگاه کنیم، شاید بتوانیم تصویر بهتری از عملکرد جاری خود و سازمان تحت مدیریت خود داشته باشیم و به نحو درستتری به ارزشگذاری وقایع بپردازیم. نمیدانم آیا تا به حال خود را جای پیمانکاران شرکت خود قرار دادهاید یا خیر؟ آیا از مشکلات مالی آنها خبر دارید؟ شاید پیش خود فکر کنید که وضعیت کشور همین است و بودجه نیست و پیمانکار هم باید بسازد و بسوزد؟ شاید هم مثل خیلی از دولتیها پیمانکاران را عدهای پولدار و میلیاردر بدانید که پول بیحساب و کتاب میگیرند و حقشان است که حالا کمی! هم دوندگی کنند! به استحضار جنابعالی میرساند که این گزاره در مورد شرکت بهساد درست نیست و با این فرض آیا اگر حقوق و دریافتیهای جنابعالی نیز به مدت یکسال با تاخیر پرداخت میشد همین استدلال را داشتید؟
شاید اینکه انتظار داشته باشیم که حضرتعالی پیمانکاران را مانند خود فرض کنید انتظار بیجایی باشد! همچنین میپذیریم که وضعیت نقدینگی شرکتها نیز دچار مشکلاتی است و امکان پرداخت به پیمانکاران با تاخیر وجود دارد. اما اینکه انتظار داشته باشیم در شرکت […] با مدیریت جنابعالی، به ارباب رجوع مطالب خلاف واقع گفته نشود و وعدههای پوچ داده نشود و پرداخت مطالبات پیمانکار پس از صدور چک نیز به بهانههای خودساخته کارکنان محترم آن شرکت متوقف نماند، این که توقع داشته باشیم که محاسبات کسورات به طور صحیح و مُر قانون انجام شود و این که بخواهیم پیش از هر چیز اخلاق و نظم و عمل به وعدههای پرداخت در سرلوحه رفتار آن شرکت با ما قرار بگیرد، انتظار، توقع و خواسته بیجایی نخواهد بود.
مدیرعامل محترم، نیک میدانیم و با پوست و گوشت و استخوان لمس کردهایم که سازمانهای دولتی به طور عمده با نگاه بالا به پایینی که به پیمانکاران خود دارند، این سبک نامهها را بر نمیتابند و بیش از فریاد انتظار لابه از پیمانکاران خود دارند؛ اما طاقتمان در رفتار غیر اخلاقی آن شرکت محترم و پیگیریهای حالا چند ساله مطالبات ریالی طاق شده است. هر چند که از اطاله روندهای قضایی و مشکلات آن نیز آگاه هستیم، با این حال در صورت عدم حصول نتیجه سریع و تسویه کلیه مطالبات، نه لزوماً برای دستیابی به مطالبات ریالی که بیش از هر چیز به منظور دفاع از هویت خود ناچاربه مراجعه به مراجع قضایی و طرح رفتار کارکنان آن شرکت به صورت مستند در رسانههای رسمی کشور هستیم.
فکر میکنید چه واکنشی به این نامه خواهند داشت؟
سلام
آواژ عزیز
نیک میدانم که چه میگویی و چه میکشی ؟
و نیز میدانم که اوضاع خرابتر از آنست که به تصور آید
در شرکت گاز استان قم که رییس کامپیوتر بودم
دوره ای برایمان گذاشتند تحت عنوان “مدیریت ادعا”
دوره خوبی بود و استادی خوب تر
دو تا از توصیه های مهم ایشان را اینجا تکرار میکنم
اول اینکه با هر کس به مشکل خوردید اولین کاری که میکنید این باشد که مستقیما و بدون واسطه با او مذاکره کنید (تاکید بر مذاکره ؛ نه مکاتبه!)
و دوم اینکه مستند سازی کنید
من از آن پس
همیشه وقایع مهم بین خودم و دیگران (حقیقی یا حقوقی) را مستند می نمایم
یادتان باشد که اگر کار به محاکم و کارشناسان رسمی بکشد
این مستندات هستند که حرف میزنند
که در این باره مطلبی نیز در وبلاگم در آدرس زیر منتشر کرده ام
http://www.midinternet.com/11765
تحت عنوان : طرح مکرر دعاوی با موضوع اختلاف بین کارفرما و پیمانکار
عزت زیاد
اگر احتمال میدهید که از اینجانب کمکی برآید (مثلا مشاوره)
در خدمتم
سلام عباس خسروبیگی عزیز
ممنون بابت همه چیز و مهمتر از همه چیز “دانستن چه گفتن و چه کشیدن”. این روزها مشغول مطالعه موضوعی هستم به نام “تصمیمگیری غیر اخلاقی در سازمانها”. به طور خلاصه موضوع این است که کارهای بد لزومن توسط آدمهای بد صورت نمیگیرد، بلکه شرایطی به وجود میآید که آدمها در سازمانها دچار “کوری اخلاقی” میشوند. البته شوربختانه باید گفت که “کوری اخلاقی” به صورت یک اپیدمی جامعه ایران را فرا گرفته و داستانهایی که خوب میدانی و میدانم. من با کوری اخلاقی که در سازمان مشتریانم به وجود میآید به خوبی آشنا هستم و تا حدی میتوانم کنار بیایم. اما بعد از مدتی آدمها دیگر واقعن “بد” میشوند. بخشی از افراد در سازمان این مشتری من اینچنین هستند. به سادگی هر چه تمامتر دروغ میگویند و حتی آن یک تلنگر نامحسوسی که آدم موقع دروغ گفتن در گوشه دلش احساس میکند در وجودشان نیست. وعده پوچ دادن که برایشان آب خوردن است. توصیه مذاکره را جدی میگیرم، اگر مدیرعامل برج عاج نشین وقت بدهد. میدانی که این روزها رابطه مدیران ما با نامه حضرت امیر به مالک، یه رابطه کامل است، البته در جهت عکس! بین خود و مردم چندین لایه حاجب قرار دادهاند که امید به مذاکره را به صفر رساندهاند. این است که کار برای من از مکاتبه گذشته و به “فریاد” رسیده است.
باز هم بابت همه توصیهها و مطالب خوبت ممنون و اگر نیاز شد حتمن از مشاورهات بهره خواهم برد.