روزنوشتهای بهساد سیزده ساله شد!
سیزده سال است که از نوشتن روزنوشت که چه عرض کنم ماهنوشتهای بهساد میگذرد. فکر کنم از بین وبلاگهای باقی مانده در فضای وب فارسی، دیگر جزء قدیمیترینها محسوب میشود، گرچه برای مطابق مد روز بودن کانال تلگرام هم آوردهایم که البته هیچ چیز جذابیت وبلاگ نوشتن و نوشتن را برایم ندارد.
چه نوشتنی! کم است میدانم. اما چه چاره که برای هر نوشتن باید فکر کرد. دوستی میگفت که در کشور ما در کلهپاچه فروشی قیمت زبان دو برابر قیمت مغز است و درست میگفت برای آنها که فقط حرف میزنند جامعه ارزش بیشتری قائل است تا آنانکه فکر میکنند. نه اینکه ادعا داشته باشم که من اهل فکر هستم، اما میترسم شاید سالیان بعد دوباره روزنوشتها را بخوانم و با خودم بگویم که وای چه انسان بیفکری این مطالب را نوشتهاست!
گسترش بی حد و مرز آموزش عالی از یک طرف و رشد بی مدیریت شبکههای اجتماعی که جامعه افسرده ایران شدیدن به آن معتاد شده است از طرف دیگر باعث بینظمی فرهنگی شدیدی در جامعه شده است که مصادیق آن را در فساد اداری و افتصادی، رانتجویی و رانتخواری، پارتی بازی و دعواهای قبیلهای به سادگی میتوان یافت. اخیرن چند بار تلاش کردم تا کمی برای اصلاح بخش بسیار کوچکی از آن اقدام کنم که متاسفانه با هجمه شدیدی مواجه شدم. تمام این شرایط لزوم فکر کردن را برای من مسجل میسازد. فکر کردن نه برای اصلاح جامعه که دچار اضمحلال اجتماعی شده است و امیدی به نجات آن نمیرود که برای حفظ و نجات و ارتقای خود و بهترین همکاران دنیا که در بهساد در کنار آنها هستم. وقتی فکر میکنم مجبورم با احتیاط بیشتری بنویسم و این احتیاط کم کاری را به دنبال دارد.
لازم است از همه دوستانی که در این سیزده سال در کنار روزنوشتهای بهساد بودند تشکر کنم و امیدوارم با انتقادهای خود به بهتر شدن آن کمک کنند.
پینوشت:
امسال روزنوشتهای بهساد، چند برادر و خواهر دیگر هم پیدا کرده است که گرچه برخی از جنس او نیستند، ولی بد نیست به آنها هم سر بزنید.
گاهنوشتهای بهتایم (کمی لهجهاش کاربردی تر است)
کانال تلگرام روزنوشتهای بهساد
توییتر بهتایم (تازه به دنیا آمده و کم دوست و آشنا دارد)
مبارک باشه! ایشالا صد و سی سالگی.
سلام، بسیار ممنون از محبت شما. به اشتیاق دوستان خوبی مثل شما مینویسم