خاطرهای از یک مدیر باسواد
یکی از ویژگیهای ما فعالان بخش خصوصی این است که بخش قابل توجهی از مدیران دولتی را عمومن افرادی میپنداریم که از سواد کافی در محدوده فعالیت خود برخوردار نیستند و بیشتر با تکیه بر رانت و روابط و سیاسی بازی بر مصدر امور نشستهاند. اوج این بدبینی در سالهای ۸۴ تا ۹۲ بود که تا حد زیادی شواهد و قراین اثبات موضوع هم وجود داشت. خوشبختانه از سال ۹۲ به بعد شاهد مدیران آگاه و با سواد بیشتری در حوزه دولت هستیم.
سال ۸۷ چند سالی از ارائه نرمافزار مدیریت پروژه بهساد گذشته بود و ما هم موفق شده بودیم که به سازمانهای مختلف نرمافزار مدیریت پروژه را بفروشیم و با مطالعه استانداردها و کتب مختلف ادعای دانش مدیریت پروژه را داشتیم.
یک روز در عصر یک روز پاییزی در آخرین ساعتهای نمایشگاه جنبی کنفرانس برق تنها در غرفه بهساد بودم و آقایی بسیار ساده و موقر و بدون کت و شلوار و با یک لباس بافتنی به غرفه ما آمد و از من پرسید که شما چه کار میکنید و من به ایشان توضیح دادم که ما ارائه کننده نرمافزار مدیریت پروژه هستیم. ایشان پرسیدند نرمافزار مدیریت پروژهی چه؟ در پاسخ گفتم که هر جا پروژهای قابل تعریف باشد توسط نرمافزار ما قابل مدیریت است….
سالهای متمادی گذشت تا من به این دانش برسم که طراحی نرمافزار مدیریت پروژه با توجه به نوع پروژه و صنعت مربوطه به طور کامل متفاوت است. یک نرمافزار مدیریت پروژه خوب در صنعت نفت میتواند با مشابه خود در صنعت برق تفاوتهای بنیادی داشته باشد. گوینده این مطلب در آن عصر پاییزی به یقین دانش عمیقی از سیستمهای اطلاعاتی مدیریت پروژه داشت که شاید من در آن زمان از درک کامل آن غافل بودم.
در پایان صحبت من از بازدید کننده محترم خواستم که خودشان را معرفی کنند و ایشان گفتند “بیطرف هستم ” (وزیر سابق نیرو)
وقتی ایشان برای وزارت نیرو در نظر گرفته شدند بسیار برایم خوشحالکننده بود و وقتی از عدم رای اعتماد مجلس باخبر شدم سوالهای بسیاری در ذهنم طرح شد که جای گفتن آنها اینجا نیست.