عذرخواهی و توضیحاتی چند…
پیرو نوشته قبل دیروز نامهای از یکی از کارشناسان بسیار محترم صندوق نوآوری و شکوفایی دریافت کردم که منجر به مکاتباتی دو جانبه پیرامون آن نوشته گردید. در آن نامه و مکاتبات دو جانبه بعدی آن علاوه بر توضیح بسیاری از شرایط، نکاتی نیز در مورد افراد بازدید کننده از شرکت بهساد آورده شده بود که دلیل ناشناس ماندن نسبی گروه ارزیابی کننده، جلوگیری از بروز سوء تفاهمات و ایجاد مانع برای سفارشپذیری و رانتجویی عنوان شد که از نظر من نیز دلیل موجه و پذیرفته شدهای است که میتواند یکی از عوامل سلامت ارزیابی محسوب شود.
همچنین در همین مکاتبات، گروه ارزیابی کننده ای که به شرکت ما مراجعه کرده بودند نیز معرفی شده بودند که انصافن باسواد و دارای مدرک دانشگاهی معتبر بودند و به خصوص آقای دکتری هم که تشریف داشتند دانش آموخته دانشگاههای معتبر ایران و کانادا و عضو هیات علمی یکی از دانشگاههای معتبر کشور هستند که این جانب مراتب احترام خود را به ایشان ابراز میدارم.
با این توضیحات گرچه در همان نوشته نیز این جانب مراتب احترام خود را به “دکترهای واقعی” بیان کرده بودم، با این حال به دلیل به وجود آوردن سوء تفاهمی که میتواند در آن نوشته مستتر باشد، مراتب عذرخواهی خود را نسبت به آن بخش که در مورد گروه ارزیابی مراجعه کننده به بهساد گفته شده اعلام میدارم.
البته نکتهای که نباید مغفول بماند این است که سیاستهای دولت و موسسات آموزش عالی در تولید فلهای مدارک عالیه دانشگاهی از جمله مدرک دکتری باعث شده است که دیگر نتوان به راحتی با شنیدن عنوان “دکتر”، (“مهندس که هیچ”!) آن انتظار در نگاه اول از هوش، ذکاوت و سواد و به خصوص زحمت و شب نخوابی برای کسب این مدارک ارزشمند به وجود بیاید. سعدی علیهالرحمه میفرماید
اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی. گر سنگ همه لعل بدخشان بودی پس قیمت لعل و سنگ یکسان بودی
تولید سالیانه ۱۵ هزار فارغالتحصیل در مقطع دکتری، علاوه بر ایجاد هزینههای سنگین برای کشور، سم مهلکی است که کمترین آسیب آن بروز چنین مشکلاتی در کشور است.
به صندوق نوآوری و شکوفایی و وامهایی که میدهد نقدهای فراوان میتوان وارد کرد اما در این مورد خاص به نظرم مشکل را باید جای دیگری جستجو کنید.
مشکل آنجاست که چطور یک شرکت تجاری با چنین مدیر دانش گریزی به عنوان شرکت دانش بنیان ثبت میشود تا طلبکار عالم و آدم شود!
۱- لطفا با هویتی آشکارتر و شناخته شده تر خود را معرفی نمایید. همانگونه که میبینید ما قائل به سانسور نظرهای دیگران تا آنجا که رعایت ادب و عفت عمومی شود نیستیم و کلیه مطالب شما نیز حتی بدون نیاز به تایید اولیه منتشر میکنیم. پس اگر فکر میکنید که حرف شما درست است بهتر است که آن را با هویت واقعی خود منتشر کنید و اگر صرفا با بدگویی به بهساد و مدیران آن نیز احساس خوبی به شما دست میهد، به همین روش ادامه دهید.
۲- اگر انتساب صفت “دانشگریز” به اینجانب را مبتنی بر دانستههایی میدانید خوشحال خواهیم شد که آن را همین جا و در جمع بیان کنید. بهساد و مدیران آن همواره از نقد منصفانه جهت اصلاح خود استقبال میکنند.
۳- تشخیص دانش بنیان بودن شرکت ها بر اساس ارزیابیهای دقیق معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در مورد فعالیت شرکت صورت میگیرد و اصولا ربطی به دانشگریز بودن مدیر آن ندارد.
جناب آواژ
۱. اول آنکه ببینید حرفی که شده است چیست چه تفاوتی میکند چه کسی آن را زده است؟ دنبال مرگ مولف هستید مگر؟ دوم آنکه همواره با نام ایمیل واقعیام نظر گذاشتهام، این اگر هویت واقعی من نیست پس چیست؟ کافیست نامم رو گوگل کنید.
۲. شما از مدرک دکتری افراد به عنوان صفت نکوهشی علیه آنها استفاده میکنید(!)، عمده مطالب این وبلاگ را به نحوی به نگارش در میآورید که در نهایت در مذمت تحصیلات تکمیلی سخنی بگویید، دانش گریز نیستید؟ مگر یک شرکت دانش بنیان رسالتی جز این دارد که با تحقیق و توسعه علوم نوین پدید را در ایدههای صنعتی به کار گیرند؟ شما به شخصه کجا به این علوم دست پیدا کردهاید؟ کجا آموختید که چگونه میتوان به این علوم دست پیدا کرد؟ کِی فرا گرفتید چگونه علوم مورد نیاز خود را تولید کنید؟ در دوره کارشناسی سی سال پیشتان؟ افراد دیگر کجا باید اینها بیاموزند؟ به نظر شما که مضحک است فردی سختیهای فراوانی به جام میخرد و به سراغ تحصیلات تکمیلی میرود. دانش گریز نیستید؟
۳. این که نمیشود فلان سازمان که کار من را راه انداخته را بگویم خوب است و آنجا که کارم گیر افتاده بد باشد. الان معاونت علمی و فناوری خوب است و صندون نوآوری بد؟ شگفتا! صحبت در مورد محصول شرکت شما «سیستم جامع اطلاعات مدیریت و آمار» که با ایدههای بیست سال پیش مطابق است و اینکه چقدر به اهداف شرکتهای دانش بنیان نزدیک است بسیار میتوان کرد.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
۱-ما با آموزش عالی مخالف نیستیم. ما با از محتوی خارج کردن آموزش عالی و از بین بردن آن مخالفیم. ما با دانشگاهی مخالف هستیم که سالیانه صد و بیست دانشجوی کارشناسی ارشد جذب می کند و سه نفر عضو هیات علمی با مدرک کارشناسی ارشد دارد. هر چند شخصیت دانش آموخته آن به اصطلاح دانشگاه برایمان محترم باشد که هست، با تمام احترام به ایشان، مدرک تحصیلی آن و سطح سوادی که دارد را معتبر نمی دانیم. (مگر استثنایی وجود داشته باشد)
ما با مدرک فروشی مخالف هستیم و نه دانش
۲-در مورد این که کجا این مطالب را یاد گرفتهایم مطمئن باشید که در دانشگاه به کسی چیزی از مطالب فنی و بازار کار یاد نمیهند.
۳-اگر کسی کارش را درست انجام دهد از آن حمایت می کنیم و اگر کسی کارش را اشتباه انجام دهد از آن انتقاد می کنیم. این روال همیشه ما در بهساد بوده، هست و خواهد بود.