اخلاقی بودن
گویی هر چه بیشتر تصمیم بگیرم بنویسم، کمتر مینویسم. در ذهنم غوغاهایی بود. یکی از آن چیزهایی که ذهنم را مشغول کرده، بد بودن و بد شدن خیلی از آدمهاست و من که در جدال با بدی هستم.
شاید تصویر کنید وقتی میگویم در جدال با بدی هستم، پس یعنی من آدم خوبی تصور میشوم. نه! من ابتدا در جدال با بدی درون خود هستم، گاه من پیروز میشوم و گاه بدی. تا این جا هم باید راضی باشم تا حدی، حداقل بدی را جزء وجود خود نمیدانم. خب البته این در مورد همه صادق است. بعید میدانم که حتی جنایتکاران بزرگ تاریخ هم خود را جنایتکار بدانند. پس این احتمال وجود دارد که من هم آدم بدی باشم و خودم هم خبر ندارم و حتی شاید جنایتکار و آدمکش هم باشم.
آدم کشتن که لزومن با سلب حیات فیزیکی دیگران به تنهایی صورت نمیگیرد، گاه با سلب شخصیت و کشتن شخصیت آنها صورت میگیرد. اگر رو در رو باشد که باز به طرف مقابل فرصت دفاع میدهیم و با صرف مقادیر زیادی اغماض، جوانمردانه محسوب میشود. آنوقت که از پشت سر هست (غیبت) یک خیانت و آدم کشی تمام عیار محسوب میشود و چه بسیار شخصیتهایی که کشتهایم و میکشیم هر روز.
باری این روزها در جدال با بدی هستم. ابتدا با بدیهای خود و بعد با بدیهای دیگران که به سادگی هر چه تمامتر دروغ میگویند و صداقت را به کالایی نایاب در جامعه امروزی ایران تبدیل کردهاند. خیلی شدید در این تفکر هستم که بهساد (که البته به نظر من نسبت به جامعه اطراف خود، محیط پاکتری دارد)، محیط اخلاقیتر و بهتری برای زندگی باشد. اگر زمانی در بهساد به تنهایی به بهبود فرآیندهای کاری، افزایش کیفیت محصول و رضایت مشتریان فکر میکردم که البته در هیچ یک نیز به طور کامل موفق نشدیم! امروز فکر میکنم که راه دستیابی به موارد گفته شده گسترش و حفظ اخلاق است. در این راستا مهمترین مانع، ضعفهای اخلاقی خود من هست و بعد از آن باید به تعریف زندگی و کار اخلاقی و افزایش آگاهی نسبت به آن بپردازیم و مرحله آخر نیز مبارزه جدی با مظاهر بداخلاقی مشتمل بر دروغ و غیبت، حسادت، باندبازی و فریب و جعل و تقلب است که هر چند به ندرت ولی گاه در بهساد نیز دیده میشود.
خب علیالعجاله با آخری که سادهتر هست شروع میکنیم. مبارزه با بد اخلاقی دیگران!
سلام
وبلاگ جالب و خاصی دارید . با زبان خاصی مسایل رو مطرح کردید.
یه جورایی خودمانی مسایل مهم رو به چالش کشیدید.
برام جالب بود .
مرسی