با کدام مشتری نباید کار کرد؟
در آن اوایل که تازه کار را شروع کرده بودیم و یا حتی تا چند سال گذشته، اگر مشتری به سراغمان میآمد، خیلی زیاد سعی در جذب آن داشتیم و به هر ترتیبی تلاش میکردیم که قرارداد ببندیم. رویکردی که اشتباه بود!
واقعیت این است که هر کاری حتی به قیمت خوب، ارزش انجام دادن ندارد و هر سازمانی نیز ارزش مشتری شدن. به طور مشخص سعی میکنیم از مشتریانی که دارای یک یا چند خصوصیت باشند، دوری کنیم:
- مشتری فاسد
به تعبیری که بسیاری از بزرگان کشور میگویند، فساد در کشور سیستماتیک شده است و کمتر مشتری را میتوان یافت که درجاتی از فساد در آن یافت نشود؛ با این حال بهساد به طرف مشتریان فاسد و رشوه خواه نمیرود. کار بازاریابی را سخت میکند ولی ذهن و وجدان را راحت. بارها نوشته و گفتهام که وجدان آسوده را به پولدار شدن ترجیح میدهم.
- مشتری بیسواد (و پر ادعا)
این گونه مشتری یک فاجعه تمام عیار است. سواد ندارد و با ادعایی که دارد، زورگویی میکند. البته مشکل بیسوادی یکی از مشکلات همه ما در درجات مختلف میباشد. جامعه ما هر روز با کاهش سطح سواد و مطالعه و یادگیری در ابعاد مختلف رو به رو است. این موضوع شامل خود من نیز میشود. من نیز گاه با بیسوادیهایم ضربات مهلکی به بهساد وارد کردهام. چه سواد تئوریک و چه سواد عملی! اما آن مشتری که سوادش به مراتب از منِ بیسواد هم کمتر باشد و در همان حال حرفها و دستورهای عجیب و غریب و بی مبنا بگوید، برایم قابل تحمل نیست.
- مشتری بدحساب
بدحسابی در ذات سازمانهای دولتی میباشد. با این حال این موضوع نیز شدت و ضعف دارد. مشتریانی که دیر پرداخت میکنند ولی میتوان روی قول آنها حساب کرد، قابل تحمل هستند. اما مشتری بدحسابی که بدقول نیز باشد و در کنار بدحسابی و بدقولی، دروغگو نیز باشد به هیچ وجه قابل تحمل نیست. متاسفانه کشف این خصیصه مشتری در هنگام عقد قرارداد به سادگی امکانپذیر نیست. وقتی هم که در مورد یک سامانه سازمانی با یک مشتری شروع به کار کردید، قطع ارتباط به سادگی ممکن نیست. گاهی رابطه کارفرما و کارگزار مانند شوهر و زنی میماند که زندگیشان زهرمار است ولی به خاطر بچهها (در اینجا بخوانید «سیستم») در حال تحمل یکدیگر هستند. به هر حال بد نیست ابتدا در مورد نحوه پرداخت و تعامل یک مشتری از سایر پیمانکاران تحقیق شود. برخی نیز که به بدحسابی معروف هستند!
- مشتری دروغگو
تحمل آدم دروغگو بسیار سخت است. دروغ یعنی ویران کردن اساس هر نوع رابطه. دروغ مانند شخم زدن و آماده کردن کشتزاری است که در آن هر نوع بدی قابل رشد و نمو است. اگر در ابتدای رابطه با یک مشتری و یا حتی همکار و دوست، دروغی شنیدید، بهتر است قید آن رابطه را بزنید. میدانم که فکر میکنید که انسان اینگونه در کشور ما تنها میماند! در این شرایط حداقل باید تشخیص دهید که دروغگویی در ذات طرف مقابل است و یا اینکه بنا بر شرایط خاص دچار یک خطای اخلاقی شده است. اگر به هر نحو تشخیص دادید که دروعگویی در ذات طرف مقابل است و او هیچ احساس عذاب وجدانی در دروغگویی ندارد و حتی آن را نوعی زرنگی و مزیت میداند، شک نکنید که با کثیفترین فرد روی زمین روبرو هستید و رسیدن هر آسیب و خسارتی به شما از جانب او ممکن و قریبالوقوع خواهد بود.
- مشتری اذیت کار
بعضیها تمام مشکلات زندگی خود را به دیگران منتقل میکنند و برای خالی کردن عقدهها چه کسی بهتر از پیمانکار مظلومی که دستش زیر سنگ ماست؟! اگر شب گذشته با همسرتان مشاجره داشتهاید و دخل و خرج زندگی یکی نیست و احیانا بیماری و هزار مشکل دیگر در زندگی شخصی شما بروز کرده است، چرا آن را بر سر پیمانکار شکم گنده و پولداری که هیچ مشکلی ندارد خالی نکنید؟!
کشف این گونه مشتری پیش از قرارداد بسیار سخت است. با بعضیها به هیچ روشی نمیتوان کنار آمد.
پیش میآید که برخی از مشتریان دارای هر پنج ویژگی برشمرده هستند. دوری و ترک رابطه با آنها اوجب واجبات است. آنها را ترک کنید و ذهن و سرمایه و شرکت خود را از مهلکه خارج کنید. هر چند که در گذشته از چنین مشتریانی برخوردار بودهایم، خوشبختانه اکنون با چنین معضلی روبرو نیستیم.
سلام
از چند پست اخیر شما موجی از عصبانیت ، خستگی و بی حوصله گی رو میشه احساس کرد. به عنوان مشتری ثابت نوشته ها و تجربه هایتان کمی نگرانتان شدم. لطفا هوای خودتان را بیشتر داشته باشید.
با احترام
دوستدار شما
سلام
از این که این حقیر را قابل می دانید و مشتری ثابت روزنوشت های بهساد هستیم سپاسگزارم و همچنین بابت دل نگرانی شما بابت این جانب نیز قدردان و ممنون هستم.
درست می گویید. کمی خسته و عصبانی از محیط پیرامون هستم. اما با تذکر به جای دوستانی مانند جنابعالی باید به این موضوع نیز غلبه کنم.