1. من به طور کلی از چاپلوسی متنفرم ، به ندرت یادم می آید که از شخصی تعریف کرده ام در حالیکه سزاوار آن تعریف نبوده است. مشتریان و اطرافیان می دانند که من در نامه نگاری و کلا نوشتن صریح تر از گفتار هستم شاید به دلیل همان عشق ذاتی به نوشتن
  2. اصولا در مورد گرفتن پول از کارفرما ، سعی می کنم همکاران مالی و اداری پیگیر امور شوند . در مورد پیگیری های مالی یک جور شرم و یا بهتر بگویم دل چرکینی دارم. بازهم اعتراف کنم که به دلیل پرداخت های معوقه در این زمینه بسیار گستاخ شده ام.

غرض از گفتن این دو خط این است که بگویم چند وقت پیش نامه ای نوشتم به نماینده کارفرما تقریبا به این شکل :

 

جناب آقای …

ضمن تشکر از زحمات بی دریغ جنابعالی و سایر همکاران محترم در اجرای سیستم….

خواهشمند است نسبت به پرداخت مبلغ … دستور اقدام مقتضی را صادر و نتیجه را امر به ابلاغ فرمایید.

 

                                        امضا.    

 

بعد از مدتی حدود دو ماه دیدم خبری از پرداخت طلب های ما نشد و همکاران اداری هم هر روز با یک بهانه روبرو بودند. این شد که حضوری راه افتادم دنبال نامه و در آخرین مرحله آن آقایی که سند را صادر می کرد به من گفت ” فلانی چرا این طور از آقای … تشکر کرده ای . این طور که می نویسی یعنی بخشی از این پول به او تعلق دارد” ! دوستانی هم حضور داشتند و دوستانه توصیه کردند که پول حق تو است و نباید برای گرفتن آن از شخص خاصی حتی برای کارها و پرداخت های قبلی تشکر کرد!.

یک لحظه سرم گیج رفت. نماینده محترم کارفرما ، بسیار ارزشمدار و از نظر مسائل مالی در سلامت کامل می باشد. فکر کردم در روزگاری که همه جا تقدیر و تشکر خالی از محتوی مرسوم شده است، چرا نوشتن یک نامه محترمانه می تواند چنین برداشت ها و تبعاتی را داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *