با مدیریت …


چند وقت پیش بود که مسافرتی داشتم به کوهرنگ و طبیعت زیبای چهارمحال و بختیاری ، در میان راه مغازه ای را دیدم که با مدیریت جواد محمد حسینی اداره می شد. عسل و خشکبار خوبی داشت ، اما مسافران خریدار برای خرید انتظار زیادی می کشیدند.
این بود که …

عرض شود که :

یک بحثی بود که خیلی وقت است دوست دارم در مورد آن بنویسم و آن هم بحث شیرین “مدیریت ” است. این که در جامعه ما خیلی ها دوست دارند مدیریت کنند و مدیر باشند البته بحثی است به جای خود. خیلی ها هم خود را نه تنها مدیر ، بلکه مدیر خوب می دانند این که خیلی ها خود را مدیر خوب بدانند ، در مراسم و جشن ها و عزاداری ها نمود بیشتری دارد ، که البته روش آنها بیشتر مدیریت هیئتی است تا اینکه هیئت مدیره ای .

این مسئله متاسفانه در سطو.ح مختلف اجتماعی ما رشد پیدا کرده است. بی آنکه حتی تعریفی کلاسیک از مدیریت را درک کرده باشیم ، شانه هایمان را در زیر مسئولیتی قرار می دهیم که به راستی از سنگینی آن چیزی نمی دانیم و با انجام ناقص برخی از وظایف یک مدیر می پنداریم که واقعا یک مدیر هستیم.

اما مسئله مهمتری که می خواهم به آن بپردازم ، تفاوت رهبری و مدیریت است. گفته شده است که رهبر قواعد و قوانین را تدوین می کند و بر اساس آن سازمان خود را به اهدافی که خود به همراه همکاران تعریف کرده اند هدایت می کند. در حالیکه مدیر سازمان را بر اساس قواعد و قوانین تدوین شده مدیریت نموده و به سرمنزل مقصود می رساند. این ها را همه می دانیم و با تورقی در ادبیات مدیریت و رهبری قابل دستیابی می باشند.

با توجه به مقدمه ای که گفتم ، چیزی که این روزها ذهن من را بیشتر به خود مشغول کرده است. تفاوت دو واژه کارمند و همکار است. شاید جنس تفاوت “کارمند” با “همکار ” از همان جنس تفاوت ” رهبر” و “مدیر” باشد. اما من فکر می کنم که فاصله رهبر و همکار بسیار کمتر از فاصله مدیر و کارمند باشد. به طور کلی تفاوت سازمان های نوع ۱ (مدیر –کارمند) با سازمان های نوع ۲ ( رهبر و همراه ) را بتوان در موارد زیر بر شمرد

  • درسازمان های نوع ۱ ، انجام کار بر اساس دستور شروع می شود و اجرای دستورات بر اساس ترس و یا نیازهای مالی انجام می شود، در حالیکه در سازمان های نوع ۲ ، انجام کار بر اساس بر انگیخته شدن عناصر نیاز رشد و یادگیری و رضایت درونی افراد در اجزای سازمان شکل می گیرد و بر اساس حس همراهی به انتها می رسد. این است که کار در سازمان نوع ۱ در بهترین حالت بی آزار و در سازمان نوع ۲ همراه با لذت های عمیق روحی می باشد.
  • در سازمانهای نوع ۱ ، در بهترین حالت ذهن افراد در ساعت های تعیین شده به کار فکر می کند و در سازمان های نوع ۲ ، ذهن افراد سازمان در تمامی ساعات زندگی مشغول به تفکر در مورد کار می باشد . به عبارت بهتر در سازمان های نوع ۱ ، برای افراد کار از زندگی جداست و در سازمان ۲ ، کار بخشی از زندگی است. بنابراین مفاهیمی مانند کارت ساعت ، حضور و غیاب و .. که عمدتا به منظور اجبار افراد به حضور در محل کار طراحی شده اند. از کارآمدی برخوردار نمی باشند.
  • در سازمان های نوع ۱ ، شخصیت انسانی افراد به عنوان تابعی از موقعیت شغلی تعریف می شود و امکانات رفاهی بر اساس آن تقسیم بندی می شود ، بهترین و زیباترین امکانات در اختیار بالاترین فرد از نظر شغلی قرار می گیرد. در حالیکه در سازمانهای نوع ۲ شخصیت انسانی افراد بر اساس فضائل انسانی و اخلاقی آن ها شکل می گیرد و تقسیم بندی امکانات بر اساس تناسب و نیاز افراد و شغل به وجود می آید.
  • در سازمان نوع ۲ همه اجزای سازمان با تعصب از حیثیت سازمان دفاع می کنند و به منزله آن سیمرغ در راه رسیدن به اهدافی که همگان در تدوین آن نقش داشته اند تلاش می کنند و در سازمان نوع ۱ ، کارمندان خود را دشمن سازمان می دانند و مدیران را تافته جدا بافته.

اگر در سازمانی رفتید و دیدید که مدیران با خدم و حشم راه می روند ، و افراد یک قدم از مدیر خود عقب تر راه می روند. اگر شنیدید که فردی می گوید “مدیریت اینگونه دستور داده” اگر در نامه ها و یا پارچه نوشته هایشان در تبریک و تسلیت به شخصی عبارت “از طرف مدیریت و کارکنان ” مشاهده کردید. اگر دیدید غذای مدیران با دیگران فرق دارد ، همدیگر را با اسامی و القاب ساختگی “حاج آقا ، مهندس ، … ” ( در مواردی که طرف نه حاجی است و نه مهندس ) صدا می کنند. اگر دیدید که برخی از برخی دیگر می ترسند ( و در ته دلشان حتی یک سر سوزن احترام قائل نیستند )، اگر در سازمانی رفتید و میز بزرگ مدیر روبروی درب ورودی اتاقش قرار داشت و از پشت میز با شما سلام و تعارف کرد. می توانید به این نتیجه گیری برسید که این سازمان ، می تواند در بسیاری از ابعاد به سازمان نوع ۱ نزدیک شود. در مقابل سازمان هایی را که در بدو ورود به آنها ، صمیمی و بی ریا و نزدیک احساس کردید ، سازمان نوع ۲ به حساب بیاورید.

من نمی خواهم در مذمت و منقبت سازمانهای نوع ۱ و ۲ صحبت کنم. انسانها با توجه به تنوع شخصیتی خود مختار هستند یکی از این سازمانها را برای کار انتخاب کنند. ضمن اینکه خط کشی و افراز سازمان ها به این دو نوع نیز کار درستی نمی باشد و هر سازمانی می تواند به نوبه خود کم و بیش از خصوصیات سازمانهای نوع ۱ و ۲ بهره مند باشد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *