در دو سوی اخلاق
برخی شرکتها چقدر وقیح هستند و در وبسایتهایشان به سادگی دروغ میگویند و یا مطالب بهساد و دیگران را کپیبرداری میکنند و یا حتی میدزدند! به اضافه چند کار غیر اخلاقی دیگر که جای گفتن ندارد.
… سالهای دهه گذشته هم من دیده بودم رقبایی را که بدون سکه طلا به سازمان مشتری نمیرفتند که البته الان اثری از وجود آن رقبا نیست. من از این شرکتها ناراحت نیستم، چرا که این گونه رفتار نمیتواند پایه و اساس هیچ کسب و کاری قرار گیرد و وجود ناهنجاریهای غیرتجاری خود به تنهایی نابود کننده یک کسب و کار است.
اما من از وجود زمینهها در جامعهای آزردهام که اجازه چنین رفتاری را به بسیاری از شرکتها و افراد میدهد.
اولین بار که این مطالب و حرکات را دیده بودم بسیار آزرده بودم و مثل خیلیها، وقتی که حوصله انجام کاری را ندارم و یا عصبی باشم، در فیسبوک پرسه میزدم.
در گشت و گذارهایم متوجه شدم که پویش یا همان کمپینی را یک بانوی جوان و با شرف تبریزی راه انداختهاند که با جمعآوری سربطریهای پلاستیکی، (یک اقدام محیط زیستی) و فروش آن به سازمان بازیافت شهرداری تبریز، هزینه خرید صندلی چرخدار (ویلچیر) را برای محرومان تامین کردهاند.
از طرف دیگر عدهای هم شایعه راه انداختهاند که این کار مربوط به موسسه محک بودهاست و نکته جالب اینجا بود که محک ضمن صدور اطلاعیه از دیگران خواسته است که در کار خیر نیز حقوق معنوی دیگران رعایت شود.
با خودم فکر میکردم که اخلاق چه مفهوم عجیبی است. بعضی هیچگاه به آن نمیرسند و برخی دیگر چه زیبا در فراسوی آن گام بر میدارند.
دلم پره از این حق خوری ها.
سه سال زحمتم رو یک شرکت بالا کشید. حالا دارم جلوشون در میام. آدم و هواست که میگن کارت اشتباه است.
سه پست آخر فیس بوک من رو ببینید. https://www.facebook.com/soozanchi
واقعا نمیدونم یک عده چرا اینقدر راحت حق و حقوق دیگران را پایمال میکنند.
سلام
صفحه شما را دیدم و دلم به درد آمد. مشکل من این است که بیمایگانی که از نظر اقتصادی و فنی نیز بی مایه هستند، دست به دزدی از من زدهاند. مشکل شما بدتر است، چرا که شرکتی که از قدرت اقتصادی بالایی نیز برخوردار است از شما دزدی کرده است. گناه آنها بزرگتر است.