چهارفصل بهساد
امروز، سیزدهمین سالروز تولد بهساد است. پیش از این تاریخ کار را شروع کرده بودیم. در مورد کار و قرارداد هم با مشتری به توافق رسیده بودیم و با تمام بی تجربگیهایمان وارد اقیانوس عمیق شرکتداری شدیم.
از بخت یاریمان بودن که بهار بهساد با بهار فناوری اطلاعات در کشور همزمان شده بود و پروژهها و قراردادها و کارهای خوب و پر سودی عایدمان شد. زمینه کاری ترکیب مهندسی صنایع – نرمافزارهم انتخاب اجتناب ناپذیر درستی بود که ما را کم رقیب میساخت. بحرانهایمان اما بیشتر منشا داخلی و ریشه در بیتجربگی و خامی داشت. هنوز بلد نبودیم که در اداره یک شرکت «گذشت و تعامل» مهمترین اصل است. در حال چیدن میوهها بودیم که پاییز از راه رسید…
یادم نمیرود که در یک شورای راهبردی فناوری اطلاعات دولتی که مشاور بودم، مسئول جدید آمد و گفت پولی که صرف فناوری اطلاعات میشود باید به کشاورزان اختصاص یابد! پاییز فناوری اطلاعات کشور که رسید، روزهای کوتاه و غروب سرد و دلگیر فضای کاری نیز از راه رسید. ما بیکار نبودیم. با تغییر استراتژی و البته شانسهایی که همیشه داشتهایم، به تولید محصول روی آوردیم. گاه و بیگاه اما توفان میشد و بحرانهایی از جنس بیکاری و یا بیپولی سر میرسید. با تلاش بیشتر آنها را میگذراندیم. گرچه عمده مشکل ما مربوط به محیط پیرامون شرکت بود، درون شرکت نیز مهمترین مشکل ما مدیریت منابع انسانی بود که آن را بلد نبودیم.
پاییز که گذشت بازهم اوضاع سختتر و بدتر شد و زمستان سر رسید. ارزش اخلاق در جامعه نزول کرد. فساد اداری به بالاترین حدی رسید که دیده بودم. درون بهساد نیز هر چند که بسیار با تجربهتر از گذشته بودیم، گاه میوههای درخت اعتماد، توخالی و گندیده از کار در میآمد. با خودم زمزمه میکردم که
…
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟…(شعر از مرحوم اخوان ثالث)
در این شرایط بود که متوجه شدم که گاه ترازوی اخلاق چه سبک وزن میکند انسان را…
زمستان گذشت و روسیاهی آن به زغال وجود خیلیها ماند…
اکنون، بهار دوباره سر رسیده…بهساد عزیز، گرچه با تنی زخمی و روحی آزرده… ولی پر قدرت و با انگیزه به سوی آیندهای روشن قدم بر میدارد.
سلام
آقای آواژ برای من جوان خواندن وبلاگ شما جز ناامیدی در عرصه فناوری اطلاعات و حقیقت های که از همه نمی شنوم چیزی بیشتر نداشت
نمی دانم چرا بااین روحیه توانستید شرکتی تاسیس کنید و ادامه دهید و پیشرفت کنید
بماند……..
اما واقعا فناوری اطلاعات جای فعالیت و نوآوری با محدودیت فراوان(کپی ، پهنای باند پایین،فساد اداری ) دارد ؟ یا اینکه از خیر مدرک تحصیلی خود بگزیم و به دنبال کاری دیگر برویم
سلام محمد عزیز
سیزده سال پیش که می خواستیم شرکت نرمافزاری تاسیس کنیم، با پیر با تجربهای در این صنعت صحبت و مشورت کردیم.
خنده تلخی کرد و گفت «جوون، برو فکر یک شغل آبرومند باش!!»
نرم افزار در ایران یا عشق میخواهد یا دیوانگی…
دوست عزیز ناامید نباشید. فعلا فضای کار برای اکثر رشته ها خوب نیست. هرچند حوزه فناوری اطلاعات در ایران برخلاف تمام تحلیل های جهانی که آینده را متعلق به این حوزه میدونن وضع خراب تری داره. که این خرابی عوامل متعددی داره از مواردی که آقای آواژ بر شمردن گرفته تا سیستم آموزشی ناکارآمد تا پذیرش دانشجوی بی حساب و کتاب. تا تفکر سنتی مردم و مدیران (یکی از دوستانم که کار در حوزه نرم افزار را رها کرد و رفت سراغ شبکه می گفت: وقتی برای کارخونه دار بگی این تجهیزات میشه ۲۰ میلیون چون اینا را با چشمش می بینه قبول میکنه ولی اگر بگی این نرم افزار میشه ۱۰ میلیون میگه اوووو چه خبره مگه!!). تا امکان ورود و فعالیت هرکسی با هر سنی و هر سطح سوادی در این حوزه. خیلی ها این را حسن میدونن ولی از دید من نقص هستش. الان چطوریه شما یه ساختمان میخواید بسازید باید طراحی نقشه های برق، تاسیسات، سازه و معماریش به تایید مهندسین برق، مکانیک، عمران و معماری برسه و همچنین نظرات اجرای آن هم زیر نظر همین گروه از مهندسین باشه ولی نرم افزار را هرکسی خواست تولید کنه؟ با این حساب دیگه چه نیازی به رشته مهندسی نرم افزار در دانشگاه ها هست؟ حرف خیلی زیاد هست تا همین جا هم زیاده گویی کردم. ولی خودمون باید دست بکار بشیم و برای بهبود فضای کسب و کار تلاش کنیم.
سلام.
دوست عزیز! اگر عاشق باشی؛ هر چه بینی، خیر است و نیکی!
اگر حقیقتا علاقه مند هستید بقیه ای در کار نخواهد بود.
متاسفانه نگاه شما سیاسی است. این دولت هم می رود و شما خواهید دید که بی برنامگی و عدم وجود نگاه کلان دولت بردار نیست هر چند هر روز به هم پیام تبریک بدهیم!
سلام
اول این که ای کاش با شناسنامه و هویت واقعی خود صحبت می فرمودید تا بیشتر و بهتر باهم آشنا میشدیم.
و دوم اینکه، نگاه من سیاسی نیست. من از واقعیتها و شاخصهای اقتصادی و البته شرایط اقتصادی و اجتماعی پیرامون بهساد صحبت میکنم. طرح تکفا را اگر دولت آقای احمدینژاد اجرا میکرد، من آن را بهار IT مینامیدم و اگر ۱۴۰۰۰ شرکت کوچک و متوسط هم در دوره آقای خاتمی تعطیل میشد من آن را خزان اقتصاد کشور نام میگذاشتم. تورم و رکود نتیجه سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی دولتهاست. بد نیست که به نمودار این دو شاخص اقتصادی در ۱۸ سال گذشته نگاهی داشته باشید تا فصلبندی اقتصاد ایران را انجام دهید.
با سلام ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن سال نو باید عرض کنم صنعت نرم افزار روزهای خیلی خوبی داره و خدا را شکر ما که راضی هستیم و به دوست عزیزم آقا محمد باید بگم به جالی لعنت به تاریکی باید شمع روشن کنی و هرگز امید را از کسی نگیر شاید این تنها چیزی باشه او او داره و محکم و استوار در صنعت نرم افزار قدم بگذار و مطمئن باش که خدا کمکت میکنه و چیزی که زیاده این روزها مشتری نرم افزار .به امید خدا
با سلام
زخمی؟ منظورتان زخم خورده است؟ یا آنکه هنوز …
سلام
چه فرقی می کند… جور زمانه بود بر وجود ما…