چالشهای ذهنی در حوزه اخلاق
در شرکتداری و اداره بهساد، سالهای زیادی است که در ذهن دچار چالش ذهنی هستم و این چالش به فراخور زمان و بر حسب اتفاقهای پیرامون زیاد و کم میشود.
- مرز دروغ گفتن و نگفتن کجاست؟ در مقابل دوستان و همکاران بهسادی هرگز دروغ نمیگویم. چند سالی هم هست که در جلسات دمو و ارائه محصول به ندرت دروغ و شبه دروغ می گوییم. اما به آن ممیز مالیاتی که شمشیر برداشته و میخواهد هر چه تیغش میبرد، مالیات بنویسد، آیا به آن میتوان دروغ نگفت؟
- مرز رعایت قانون کجاست؟ همه میدانند که قوانین کشور، یکی از دست و پاگیرترین قوانین در حوزه کارآفرینی است. برخی از این قوانین بسیار قدیمی هستند و برخی نیز بدون توجه به نیازهای اجرایی کارآفرینی تدوین شدهاند و قابلیت اجرایی ندارند. همه میدانیم که رعایت قانون بد بهتر از بیقانونی است. اما تا چه حد؟
-
رشوه دادن چیست و تا چه کجا میتوان در مقابل آن مقاومت کرد؟
برای رشوه و فساد اداری تعابیر و شرایط متفاوتی وجود دارد. برخی میگویند در شرایط اضطرار، اشکالی ندارد! برخی هم میگویند برای گرفتن حق قانونی خود، میتوان به این کار اقدام ورزید. من در بسیاری از مواقع حتی حقوق قانونی شرکت را نادیده گرفتهام تا رشوه نداده و دچار آن احساس پلیدی ِبعد از آن نشده باشم. اما شرایط اضطرار را چگونه میتوان تعریف کرد. آن هم برای انسانی که بنده توجیه و احساسات خود است، آیا «شرایط اضطرار» نمیتواند اشتباه تعریف شود؟
- در مقابل (برخی) کارفرمایانی که دروغ میگویند، به همکاران بهسادی پیشنهاد دزدی Source میدهند، بر روی Server برنامه KeyLogger نصب میکنند و به هیچ مرز و حد اخلاقی و آزادگی پایبند نیستند، چقدر باید اخلاقی ماند؟
- …
بر حسب آمار سازمان بینالمللی شفافیت، در سال ۲۰۱۴رتبه ایران در شفافیت اداری و اقتصادی در بین ۱۷۶ کشور، ۱۳۶ بود. بدون تعارف و چشم پوشی، کشور از وضعیت خوبی در زمینه فساد اداری و اقتصادی برخوردار نیست. با اینحال نباید فراموش کرد که فساد اقتصادی همواره بر روی بستری از دروغ و بی اخلاقی شکل میگیرد که برای خشکاندن ریشههای فساد اداری و اقتصادی ابتدا باید زمینههای اجتماعی بروز آن را از بین برد. سئوال مهم اما این جاست مادامی که وضعیت فساد اخلاقی (در حوزه اداری و اقتصادی) در این شرایط است و به طور کلی در یک محیط اجتماعی که قباحت بسیاری از کردارهای غیر اخلاقی مانند دروغ و غیبت و تهمت و … ریخته است. تا چه حد میتوان به موضوعات کاری به شکل اخلاقی نگاه کرد؟ من دوست دارم با صدای بلند بگویم که «جامعه، معلم اخلاق ما نیست». ما خود باید بر اساس باورها و اعتقادات و ارزشهای خود زندگی و کار کنیم. اما این جامعه تا چه به شما اجازه زندگی خواهد داد؟ تا چه حد میتوان بر خلاف جریان آب شنا کرد؟
اینها پرسشهایی هستند که ما هم بارها و بارها در شرکت میان همکاران خود به بحث گذاشتهایم و از زوایای مختلف آن را نقد کردهایم. ولی راستش خیلی هم به نتیجه نرسیدهایم.
«تقریبا اخلاقی» زیستن در جامعهای «تقریبا غیراخلاقی» ، اگر به مرگ نینجامد، به فرسودگی میرسد. باید راهی برای زنده ماندن و شاداب ماندن یافت. بهتجربه به این رسیدهام که سرچشمهای برای این زندگی و شادابی جز در درون خود نمیتوان یافت. و شوربختانه، این چشمهی درونی برای هر کسی دیدنی نیست و به همین دلیل به اخلاقی زیستن باور پیدا نمیکنند.
سلام جناب سپیدفکر عزیز
دیروز مقاله ای می خواندم که بر اساس یک تحقیق انجام شده در دانشگاه تهران، بر اساس تطابق شرایط اقتصادی و اجتماعی با قوانین شرع مقدس اسلام، ایرلند اسلامی ترین کشور و بعد از آن سوییس و لوکزامبورگ و کشورهای اسکاندیناوی هستند!! و نکته دردناک این که ایران یک صدو سی و هشتمین کشور (کمی جابجایی در اعداد ممکن است در اثر بی دقتی حافظه من وجود داشته باشد) مطابق با اسلام در جهان می باشد. با این شرایط دچار خسران دنیا و آخرت هستیم. به نظرم برای حفظ خود و دین خود باید فکری اساسی کرد.