گویی من را از نظام صنفی اصحاب اسباب محاسبه ، و اصحاب را از این بنده حقیر سراپا تقصیر ، به هیچ روی دل خوش مرتبط نیست. توضیح آن را از باب فزون تنویر به صفحه تفصیل نقش بسی خواهم نمود. این میان مانده تعهدات معلق از باب تار عنکبوتی که وعده کرده بودیم که اگر انجام دهیم ، اصحاب خرد و بزرگان بیش از ماضی ، حمل بر تطویل اسباب سمع ما خواهند نمود که در تاریخ آمده است “به عهد میرزا یمان ، رندی به تعدد دارالتجاره تثبیت کرد که در روایت است که عدد آن رسید به احدعشر و همه اهل محاسبه جمیع کردند و بدو گفتند که تو از برگزیدگانی هر چند به تعلیق، و وی هیچ کس را نگزید (به ضم گاف ) الا خود. و چون از وی حق العضویت طلب کردند ، حوالت به ناکجا داد و فعل تضحیک را به صیغه افراط آراست و هم بودند رندان بسیار از قماش وی …” . فی الحال گر حکم به تعلیق امر دهیم ، فی المجلس کوس رسوایی ما را به جراید و اصحاب دولت خواهند نواخت که البته این را برای من اهمیتی مرتبط نیست ، حال در افکار خود، مستغرق بدان حالم که به سیاق ماضی ، خلف وعده در رویه جاریه نبوده است.

فی المجلس اما فی الباب تنویر اذهان ، قصص قصور یاران را به زیور تبع خواهم نگاشت:

  • جمعچه ها نقض غرض شده اند. علی الخصوص جمعچه لطایف الامور که فی الحال به لطایف الحیل تنیده شده است. طفلی را پایه ای داده اند بلند و امر چنان بر وی مشتبه شده که گویی وزیر است و ما پیاده گان و مغضوب ، برآنم که رخ به رخ او نسپارم که شیخ ما گفت که خانه از پای بست ویران است و یاران وی السابقون هستند در امور کیش. شاید به ما کیش دهد که ما از این زمره نیستیم.
  • اندر رفاه یاران ، به سراغ بیمه مکمل رفتیم و زمان بسیار سوده کردیم محض آسودگی اهل محاسبه. مهتر جمعچه وقعی ننهاد. “اطول الیدین من الساقین ” سر در جیب امور خود فرو بردیم و دم بر نیاوردیم.
  • و اما از بزرگان گویم که ارتباط با اصحاب دولت را محض اطمینان به حصر یاران مالوف سپرده اند. بدینسان که ما یا از نامحرمانیم و یا موی دماغ.

 

العجاله به هیچ مجلس از این اصحاب نخواهم شد . مگر راه صواب برگزیده و از خدمت نفس روی به خدمت خلق آورند و خدای عزوجل عاقبت همه ختم به خیر رساند.

 


 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *