پویش فکری مبارزه با فساد اقتصادی
دکتر علینقی مشایخی از بزرگان تفکر سیستمی هستند. ایشان چندی پیش سخنرانی خوبی داشتهاند درباره «ضرورت شکلگیری جنبش مبارزه با فساد اقتصادی». (اینجا). خواندن متن این سخنرانی، به علاوه اتفاقهای اطرافم دوباره خیلی زیاد من را به این تفکر فرو برد که چگونه میتوانیم با این پدیده شوم مبارزه کنیم و آن را به کمینه ممکن کاهش دهیم.
آقای دکتر مشایخی ضمن ضرورت شکلگیری جنبش مبارزه با فساد اقتصادی به ارائه راهکارهایی پرداختهاند که به نظر من دارای یک پیشنیاز است که قصد دارم در این نوشته به آن بپردازم. من باور دارم که مهمترین عاملی که میتواند همه ما را از کردار غیر اخلاقی خود باز دارد، «شناخت و درک از خود» است. واقعیت این است که همه ما در طول یک روز، یک هفته و یا یک ماه گذشته به یقین حداقل یک دروغ گفتهایم، یا عملی غیر اخلاقی از ما سر زده است. با اینحال کمتر پیش آمده که خود را فردی «غیر اخلاقی» و «بــد» تصور کنیم. این عامل، یعنی « تصور از خود به عنوان یک آدم خوب» خیلی وقتها باعث میشود که بدیهای ما دارای حد مشخصی باشد. یعنی اینکه آنقدر بدی نکنیم که خودمان هم فکر کنیم که آدم بدی هستیم. به طور اصولی ما همواره به ایجاد تعادل میان «تصور خود به عنوان یک آدم خوب» و انجام کارهای «بد و غیر اخلاقی» میپردازیم.
اما وقتی بدی در جامعه به نحوی ریشه میدواند که عیان شده و غیر قابل کتمان است، این بدان معنی است که اولین عامل بازدارنده از بدی، در نهاد و وجود بیشترین افراد جامعه از بین رفته است. فاجعه اینجاست. یعنی وقتی که من رشوه میدهم و یا رشوه میگیرم و یا کمکاری میکنم و یا در اظهارنامه مالیاتی خود دروغ مینویسم و یا دهها کار غیر اخلاقی دیگر در کسب و کار خود انجام میدهم، هیچگاه تصور یک «آدم بد» و یا حداقل «آدم خوبی که کار بد انجام میدهد» از خودم ندارم. اگر هم داشته باشم، یا آن را به حساب اجبار و ضرورت میگذارم و یا توجیه دیگری برای آن پیدا میکنم. مهم نیست که چه دلیلی وجود دارد، مهم این است که اولین ترمز اخلاقی من کار نمیکند. بشر، بنده توجیه است و حداقل در اولین گامهای حرکت به سوی بدی توجیه اخلاقی و به ظاهر عقلانی برای این حرکت خود دارد. به مرور همان تلنگرهای اخلاقی هم فراموش میشود و داشتن پارتی، «قدرت» به شمار میآید و دروغگویی «زرنگی». به تدریج مدل ذهنی ما به شکلی تغییر میکند که حتی دیگر به اخلاقی و یا غیر اخلاقی بودن خود فکر هم نمیکنیم.
من مخالف برخوردهای شدید قضایی با مفسدان بزرگ و کوچک اقتصادی نیستم. اما باور دارم راه اساسی مبارزه با رشوه و فساد اقتصادی بازگشت به جامعه اخلاقی از راه یاد آوری و آگاه سازی «خود» ِ فراموش شده افراد است.
با اینحال این کار بسیار مشکل است. اعتماد عمومی تا حد زیادی به ساختارهای یادآوری کننده اخلاق سلب شده است و رطب خوردگان بسیاری وجود دارند، که نمیتوانند منع رطب کنند. رسانههای جمعی از تنوع بسیاری برخوردار هستند که به نحوی غیر قابل مدیریت محسوب میشوند. در این شرایط علاوه بر عزم بزرگان و مدیران ارشد کشور که با برخورد جدی با مفاسد اقتصادی میتوانند و باید زمینه اعتماد به ساختار را به کشور بازگردانند، نقش شبکههای اجتماعی و آگاهسازی عمومی آنها بسیار قابل اعتنا خواهد بود. شبکههای اجتماعی که بهرهمند از وجدان و نهاد پاک افرادی به طور عمده دور از قدرت و ساختار ثروتاندوز جامعه باشند، میتوانند در بیدار ساختن وجدانهای دیگر کارکردی درخور داشته باشند. بنابراین پیش از شکلگیری جنبش مبارزه با فساد اقتصادی ما نیازمند ایجاد یک پویش فکری در این زمینه خواهیم بود.
سلام جناب مهندس
مگر مردم با سخنرانی و دعوت، غیراخلاقی شده اند که شما می خواهید با سخنرانی و دعوت، آنها را اخلاقی کنید؟!
تغییر باورها و اندیشه ها به صورت تدریجی و تحت تأثیر سیستم رخ داده است و اصلاح آن نیز مستلزم تغییر در سیستم است.
معمولا راه حل هایی که اصلاح یک موضوع را به اصلاح مستقیم اندیشه ها (از طریق دعوت افراد به تغییر اندیشه) حواله می دهند، راه حل های عملی و مؤثری نیستند.
البته راه حل پیشنهادی شما بی تأثیر نیست، اما پیش نیاز نمودن آن برای مبارزه با فساد، یا تلقی نمودن آن به عنوان راه حل اساسی، صحیح نیست.
حتما دیده اید که در مصاحبه های تلویزیونی هر وقت افراد با موضوع پیچیده ای مواجه می شوند، می گویند که باید «کار فرهنگی» کنیم.
اما تفکر سیستمی می گوید بهتر است به دنبال نقاطی بگردید که با تغییر در آنها، افراد جامعه نیز خود را تغییر دهند. ذهن افراد تحت کنترل مستقیم شما نیست. شما باید به دنبال اهرم هایی بگردید که بر تفکر و اندیشه افراد اثر بگذارد.
سلام
از انتقاد سازنده شما سپاسگزارم. درست می فرمایید.شاید لازم بود که موضوع را شفاف تر بیان کنم. با سخنرانی و موعظه اگر قرار بود اوضاع درست شود که شده بود.همانگونه که در نوشته عرض کرده ام من عزم و اراده مدیران کشور را شرط لازم برای مبارزه با فساد اقتصادی می دانم. اما علاوه بر آن کار فرهنگی را نه به مثابه سخنرانی بلکه آگاه سازی عمومی مانند مطبوعات و شبکه های اجتماعی که منجر به تسهیل فرآیند اطلاع رسانی میشوند و کارکرد به خصوص هنر را که منجر به بیداری وجدان عمومی جامعه میشود بسیار موثر می دانم.
لازم به توضیح است که وقتی هم که از شبکه اجتماعی صحبت میکنیم، البته منظور و مراد فیسبوک و توییتر و …. به تنهایی نیستند.