چگونه پول پیمانکاران را پرداخت نکنیم؟ (راهنمای عملی برای شرکتهای دولتی و مشابه) ۱۰۰% تضمینی
سازمانهای دولتی متخصص عدم پرداخت مطالبات پیمانکاران هستند.
از آنجا که ما با چندین سازمان و اداره دولتی و شبه دولتی و خصولتی (خصوصیهایی که به طور عملی دولتی هستند) سر و کار داریم، توانستهایم مجموعهای را از روشهایی که هر یک از آنها به کار میبرند، شناسایی کرده و به دانش خود اضافه کنیم. با توجه به اینکه گسترش دانش بشری را وظیفه خود میدانیم، این راهنما را برای این عزیزان! تهیه کردهایم. بنابراین اگر شما یک سازمان دولتی و یا مشابه آن هستید که میتوانید خلاف قانون رفتار کنید و کسی هم نمیتواند بگوید بالای چشم شما ابرو است، این راهنما برای شماست!
-
دروغبگویید
باور کنید که کاری راحتتر از دروغگویی وجود ندارد. دروغگویی رکن رکین و اصل اصولی همه اقدامهای شما است. پس آن را در همه مراحل زندگی اداری خود در نظر داشته باشید و بدانید که اگر صداقت داشته باشید و بخواهید دروغ را حذف کنید، هیچ کدام از راهکارهای بعدی شدنی نیست.
-
پیمانکار را سر بگردانید
سرگردان کردن پیمانکار بیچارهای که سه ماه است حقوق همکاران شرکت خود را پرداخت نکردهاست، کاری جذاب و مفرح محسوب میشود. مثل آن میماند که یک تکه گوشت را با نخ آویزان کنید و گربه بیچاره و کلافهای را به دنبال آن بکشید و خب کلی موجب شادی و تفریح است!
به عنوان نمونه اگر صورتوضعیت را هنوز بررسی نکردهاید، میتوانید بگویید که صورتوضعیت در امور مالی است برای صدور سند! وقتی پیمانکار بینوا، برای پیگیری به امور مالی مراجعه میکند، به او میگویند: “نه خبری نیست، هنوز چیزی به ما نرسیده، از دفتر مدیر بپرسید!”. خب مسئول دفتر مدیر هم که راهکارهای خود را بلد است که در ادامه همین نوشته تشریح خواهد شد. به همین سادگی و خوشمزهگی میتوانید پیمانکار را چند روز به دنبال صورت وضعیتش سرگردان کنید تا مشخص شود که ناظر محترم صورت وضعیت پیمانکار دیگری را اشتباهی! به جای صورت وضعیت شما ارسال کردهاست.
-
گم شدن صورت وضعیت
یکی از کارهای خوب شما این است که صورت وضعیت پیمانکار را گم کنید. مگر میشود؟! بله چرا که نه! کافی است که با دبیرخانه هماهنگ باشید و بگویید اگر پیمانکاران صورت وضعیت فرستادند، آن را به سطل آشغال بیندازند. یا دبیرخانه نامه را دریافت کرده اما در دفتر مدیر نیست! پیمانکار بینوا، پس از مدتی که به ناظر برای بررسی صورتوضعیتش مراجعه میکند، به این نتیجه میرسد که صورتوضعیت گم شده است. حالا مگر طوری شده؟ ده روز گذشته و دوباره از پیمانکار میخواهید که صورتوضعیت را دوباره ارسال کند. کم پیدا میشود پیمانکاری مثل شرکت بهساد که بگوید “سازمانی که توان ثبت یک نامه را ندارد، به درد کار کردن نمیخورد!”. اکثر نزدیک به اتفاق پیمانکاران دوباره آن را ارسال میکنند و شما هم کلی حال کردهاید.
-
یک راه عجیب!
اگر شما سیستم صورت وضعیتهایتان مکانیزه است، راه خوبی در انتظار شما است. سیستم را قطع کنید و به همه بگویید که سیستم مشکل دارد. در مورد سیستم مالی هم میشود این کار را انجام داد. دو فایده دارد. هم اینکه کسی نمیتواند صورت وضعیت ثبت کند، هم پیمانکار سیستم صورت وضعیت را متهم میکنید که بلد نیست کارش را انجام دهد و باید جریمه شود و پیش سایر همکاران خود آن را خراب میکنید. فکر میکردید اینقدر باهوش باشید؟ ایول دارید!
-
جواب ندادن به پیمانکار
وااای که چقدر باحال است که یک پیمانکار با شما تماس بگیرد و کلافه باشد و سرگردان و جوابش را ندهید. میتوان گوشی را اشغال کرد و یا از پریز کشید. آدم احساس قدرت میکند و بخش زیادی از عقدههای آدم از دوران بچگی، گشوده میشود. اصلا خیلی خوب است که پیمانکار دانشآموخته صنعتی اصفهان کارش به من بیفتد که کاردانی خود را در رشته پرورش تخم حیوانات اهلی و یا آبیاری گیاهان دریایی از فلان دانشگاه در بهمان کوره ده گرفتهام. این که میگویند عدالت اجتماعی اصلن یعنی همین.
-
آقای مهندس در جلسه هستند!
به این میگویند حال چندگانه! چرایش این است که شما منشی دارید و به منشی میسپارید که اگر پیمانکاران زنگ زدند بگویید جلسه دارید. چند حال باحال اینجا هست که باید به آن آگاه شوید. اول به منشی خود داف پندارتان که با پارتی فلان مقام و نماینده سر کار آمده میگویید که بسیار قدرتمند هستید و او باید حساب کار خودش را بکند و پارتیاش فلانی است که باشد! بعد به پیمانکار ثابت میکنید که آدم مهمی هستید. اما حال آخر نصیب منشی میشود. او هم احساس قدرت میکند که با آن صدای تو دماغ انداخته میگوید “مشخص نیست جلسه ایشان کی تمام میشود، حالا تماس بگیرید یکی دو ساعت دیگه!” اصلن چه لذتی دارد که پیمانکار باید مجیزش را بگوید تا بتواند با رییس صحبت کند. ببینید چقدر این کار کیف و حال دارد!!
-
قدرتنمایی ناظر
شما که مدارک عالیه خود را از فلان دانشگاه رها و آزاد از علم و دانش گرفتهاید و تا چند روز پیش علاوه بر احساس پوچی محض، دنبال پارتی میگشتید که در یک جای دولتی مشغول به کار شوید، از امروز تبدیل به یک موجود نیکنام، با ارزش و نفیس شدهاید که میتوانید صورت وضعیت پیمانکار را تایید کنید و علاوه بر اثبات مهم بودن خود، سواد نداشته خود را هم به رخ او بکشید! موضوع زمانی جالبتر میشود که با خرج سازمان بدبخت خود چند دوره آموزشی با حق ماموریت هم رفتهاید و مو لای درز سوادتان نمیرود! پیمانکار باید برای تایید صورت وضعیت پشتیبانی بسته نرمافزاری خود حتمن “فلان نمودار گردش TableSpace!!!” را تحویل دهد که به نحوی در مهندسی نرمافزار منسوخ شده است. این که چه ربطی دارد، اصلن مهم نیست. همه اجزای سازمان از شما حمایت میکنند که روی پیمانکار را کم کنید و همه باهم حالش را ببرید. قدرت نمایی ناظر انتها ندارد. حتی میتوانید جریمهاش کنید و باهم بخندید! یا از او بخواهید کارهای محیرالعقول انجام بدهد و یا او را تا سرحد جنون و و حمله قلبی و حتی مرگ عصبانی کنید. خیلی خوب است اینها. حیات و ممات پیمانکار دست شماست!
-
قول الکی که کنتور نمیاندازد
بعد از اینکه پیمانکار تمام مراحل ناظر و امور قراردادها و … را توانست پشت سر بگذارد، خان آخر امور مالی است. این روش بیشتر به درد مالیچیهایی میخورد که در آخرین مرحله پرداخت چک هستند و راه فرافکنی از آنها سلب شده. به پیمانکاری که پیگیر چک خود است بگویید، هفته دیگر. هفته دیگر هم بگویید هفته دیگر، مدل فردا پس فردا هم دارد. هر روز بگویید فردا. اینکه میگویند حرف مرد یکی است از همین جا آمده! همیشه بگویید فردا! خود پیمانکار خسته میشود دیگر زنگ نمیزند!
-
توافق شرافتمندانه!
همه راههایی که گفته شد برای پیمانکاری است که اهل تعامل نیست و چموش است! پیمانکاران اهل تعامل و خوب هم هستند. بسیار هم زیاد هستند. در این حالت شما تبدیل میشوید به یک صندلی که قابل خرید و فروش است. کافی است که چند درصد ناقابل از رقمهای قابل دریافت پیمانکار به شما اختصاص پیدا کند که خیلی از مشکلها حل شود. البته در این حالت هم حواستان به پیمانکار باشد که زیاد دور بر ندارد. درست است که او شما را خریده است، اما شما هم چندان دست بسته نیستید و پول را بابت زحمات ارزشمند خود دریافت کردهاید! پیمانکار باید بداند که همیشه در دستان پر قدرت شما قرار دارد و نمیتواند از حد و اندازه خود خارج شود.
اما جدای از طنز تلخی که گفته شد، هنوز هم هستند کارفرمایانی که میخواهند بر اساس اخلاق و انسان بودن زندگی کنند و کار سازمان خود را با وجدان انجام دهند و به پیمانکار نیز به عنوان یک همنوع که تصمیم گرفته بر اساس صلاحیتهای علمی و فنی خود زندگی کند، نگاه میکنند. آنها به خوبی میدانند که پیمانکار هم باید زندگی کند و مرگ و آزار پیمانکار را مایه لذت خود نمیداند.
خدا به همه ما رحم کنه. کلاً توی هر زمینهای که کارت به دولت بیفته باید دعا کنی خدا صبر خیلی بالایی هم بهت بده، به علاوه توان تحمل تحقیر.
درست میگویید، به طور کلی از تحقیــر دیگران به شدت لذت میبرند این دولتیها. ساختار آنها طوری است که آدم حقیر را به جایگاه میرساند و در این شرایط هر اتفاقی ممکن هست.
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر سوز
وز عرش مر اورا به سوی خاک فرو کاست
برخاک بیافتاد و بغلتید چو ماهی
آنگاه پر خویش؛ گشود از چپ و از راست
گفتا عجب است این که زچوبی و زآهن
این تیزی و تندی و پریدن زکجا خاست
بر تیر نظر کرد و پر خویش بر آن دید
گفتا زکه نالیم که «از ماست که بر ماست»
موضوع پیچیدهتر از حرفهاست!
خدا رو شکر که ما چندان مشتری دولتی نداریم و غالب مشتریان ما در بخش خصوصی هستند. اما به عنوان نمونهای از تجربه مشابهی که داشتم پروژه ای بود که برای یک زیر مجموعه دولتی از وزارت آموزش و پرورش انجام دادیم. الان حدود پنج سال است که از تحویل آن پروژه گذشته و هنوز پروژه بین واحدهای مختلف انفورماتیک و مالی و فروش برای تایید تحویل نهایی پاسکاری میشود و هر واحد تایید خود را منوط به تایید واحدهای دیگر کرده است. لذا با این ترفند مبلغ باقیمانده از بخش آخر پروژه را پرداخت نمیکنند و سفته های تضمین ما را نیز پس نمی دهند. ما هم کلا بی خیال مبلغ باقیمانده شدهایم سفته ها را هم فکر کنم موریانه خورده باشد!
سال نوی شما پیشاپیش مبارک. سال خوبی را برای شما و بهساد آرزو میکنم.
سلام آقای مهندس
گاهی ما هم مینشینیم و میگوییم که محصولی تولید کنیم که مشتری حقیقی داشته باشد. اما الان بعد از دوازده سال شرکتداری میدانم که موضوع به این سادگی نیست و استخوانهای شما نیز به نحوی خرد شده تا راه و رسم رفتار با مشتریان حقیقی را یاد گرفتهاید.
سال خوبی را برای شما نیز آرزو میکنم.
آقا سلام
بخدا ما تو پتروشیمی خیلی از این کارا نمیکنیم ولی شما دستگاه های نظارتی سازمان های دولتی رو هم دخیل کنین تو این مجموعه که بعضی از اینها واقعا ًفکر میکنن که ادما ادم نیستند ماشین هستند و
خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
شاد باشید وسال نو مبارک
آقای مهندس سرداری عزیز
سلام
امیدوارم سوء تفاهم به وجود نیامده باشد. میدانید که ارادت من خدمت حضرتعالی بیش از این حرفهاست و به یقین خصایل مثبت اخلاقی جنابعالی برای من اثبات شده است.
ما هم البته کارفرمای خوب و فهیم داریم. حتی تعدادشان از بدها هم بیشتر است.
کارفرمایانی که علاوه سختگیری منطقی، از توان فنی لازم و کافی برخوردار بوده و در عین حال رفتاری انسانی و متمدانانه دارند. واقعیت این است که خوب، زیادش کم است و بد، کمش زیاد. این بدها چنان آزار دهنده هستند که آدمی گاه وجود خوبها را به فراموشی میسپارد. و گرنه بر اساس آن چه که سهراب سپهری میگوید، «دلخوشیها کم نیست»
چندتا سوال؟
چرا باید اینقدر گیر سازمان دولتی ماند و چرا باخصوصی ها کارنکرد ویا چرا با مردم عادی؟
چرا سازمان که براساس فناوری شکل گرفته در قراداد و هم نرم افزار تولیدی راه های برای احقاق حقوق خود(مثلا یک باگ برای از کارافتادن موفقت سیستم) پیش بینی نکرده است؟
سلام
در مورد سئوال اول، درست میفرمایید. مدت زیادی است که به فکر توسعه سبد محصولات به نحوی هستیم که قسمتی از مشتریانمان به بخش خصوصی و مردم اختصاص پیدا کند. به خوبی میدانید که هم مطالعه زیادی میخواهد و هم باید راه و رسم آن را یاد بگیریم. آن بازار هم قواعد خاص خود را دارد و اگر آنها را رعایت نکرد شکست سختی دارد. اما در مجموع این سازمانهای دولتی هم نیازمند خدمات و محصول هستند و نمیتوان به دلیل مشکلهایی که دارند، صورت مسئله را پاک کرد.
اما قرارداد! برای سازمانهای دولتی مهم نیست که در قرارداد چه تعهداتی را و به چه صورت پذیرفتهاند و کسی هم نیست که نظارت درست و حسابی داشته باشد. اما باگهای درون سیستم! چه عرض شود…!!؟