ما و تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی
در یازده سالی که بهساد به دنیا آمده است، تا به حال پیش نیامده که در پرداخت حق بیمه و ارائه لیست بیمه به سازمان تامین اجتماعی تاخیر داشته باشیم، به جز یک بار که من ماموریت بودم و همکار من آن را فراموش کرده بود و به خاطر تاخیر در ارائه لیست به مدت یک روز به مبلغ هشتاد هزار تومان جریمه شدیم!
موضوع برایم قابل قبول نبود و چون این تاخیر بر اساس سهل انگاری همکار من صورت گرفته بود، جریمهای متناسب نیز برای او در نظر گرفتم. این موضوع گذشت تا اینکه همکار من شرکت را ترک کرد و بعد از چند وقت من نامهای از او دریافت کردم.
مضمون نامه این بود که به خاطر جریمهای که من برای او در نظر گرفته بودم او در زندگی خود و در مقابل همسرش دچار مشکلات زیادی شده بود و به زعم خود آبرویش نزد همسر و خانواده همسرش رفته بود. برایم نوشته بود که این پول شاید در زندگی من اثری نداشته باشد، ولی برای او رقم بسیار بسیار زیادی محسوب میشود و نبود آن یک زندگی را به چالش کشیده بود. البته آرزوهای خوبی هم برای زندگی من و سایر مدیران شرکت در آن نامه شده بود!!!
موضوع برای من هشدار دهنده بود و این شد که تا حد امکان از اعمال جریمههای ریالی پرهیز کنم و حداقل در اعمال این جریمهها حواسم باشد که برنامهریزی مالی زندگی همکاران خود را به هم نزنم. البته گاهی خود کرده را تدبیر نیست و موضوع جای خود را دارد.
اما غرض از این نوشته موضوع دیگری است. در رسانهها و جراید، خبری از تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی در دولت گذشته خواندم که نا خودآگاه به یاد داستان جریمه هشتاد هزارتومانی افتادم. خاصه خرجیها و هدایایی که داده شده بخشی از قطره قطره اشک و آه جمعی از محرومترین و آسیبپذیرترین اقشار جامعه و بخش دیگری از زحمات و شبنخوابیها و تلاشهای مجموعه کارآفرینان کشور بودهاست. پولی است، حاصل دسترنج زحمتکشترین افراد جامعه و نه حتی ماحصل دلالی و خرید و فروش و واردات و صادرات.
وقتی خبر را خواندم، بغضی نهان ولی عمیق در گلویم نشست. هر ماه که پای لیست بیمه را امضا میکنم، از خود خواهم پرسید که این پول به جیب کدام مدیر دولتی و یا نماینده مجلس خواهد رفت و با شکی بزرگ یادی از خاصهخرجیهای انجام شده خواهم داشت و یادی از دفترچه درمان تامین اجتماعی که حتی به اندازه یک دفتر مشق نیز کاربرد ندارد.
پی نوشت: نوشته بسیار عالی علی واحد عزیز را در این زمینه از دست ندهید.
دروغ چرا؟ در این چند روزه حسی شبیه شما دارم، که انکه در یک شرکت خصوصی و یا یک کارخانه از این بخشش (!؟) ها می کند می تواند ادعا کند که از سود داده است و حق کسی را نخورده، اما آنکه از پول تامین اجتماعی داده، لابد فراموش کرده که این پول از حقوق اندک کارگر و کارمند این مملکت است. امیدوارم شب راحت بخوابند.
مثل همیشه ممنون که یادآوری کردید.
همین!
هر وجدان بیداری مانند شما که برای فعالیت در عرصه واقعی اقتصادی و پول درآوردن بر اساس توانمندی ها، در ایران خون گریسته است، چنین حسی دارد. ممنون از این که هستید و ممنون بابت نوشته بسیار زیبایتان در این زمینه.
سلام
امیدوارم هیچوقت راحت نخوابند حتی خواب ابدی فقط میتوان آآآه کشید همین
نرود میخ آهنی در سنگ.. با آه کشیدن کاری نمی شه انجام داد. باید فرهنگ رانت خواری متلاشی بشه
اگر این خبر حقیقت داشته باشد (درست مثل همیشه)، جز تاسف خوردن کاری نمیتوان کرد. سرمایههای مالی و غیر مالی زیادی در این مملکت بدون حساب و کتاب هدر میرود. برای ما فقط حسرت آن میماند.
و به نظر می رسد که ما دچار این حسرت ابدی هستیم. برخی از آقایان به جای مسابقه در کار خوب، در دزدی و رانت خواری مسابقه گذاشته اند.
با تشکر از نوشته خوب شما،
با اجازه شما، جمله شما را ویرایش میکنم:
همه آقایان به جای مسابقه در کار خوب، در دزدی و رانت خواری مسابقه گذاشته اند، بجز برخی از آنها !
خب، من سعی می کنم در به کار بردن کلمات احتیاط بیشتری به خرج دهم. به هر حال مسئولیت زندگی است و غم نان. من هم نمی خواهم لقب وبلاگ نویس و قلم به دست مزدور داشته باشم!!
سلام جناب آواژ
آنچه بر سر من در این چند روز با تامین اجتماعی رفته مبسوط در وبلاگ آقای واحد نوشته ام.
اما می خواهم بگویم ، از خداوند متعال می خواهم که ما را در این شرایط امتحان نکند.
البته بنده ریشه مشکل را طور دیگری می بینم. زمانی که آقای ……… بدون هیچ گونه تخصص و مهارتی مسئولیت یک سازمان کاملا تخصصی را قبول می کند(یا بهتر بگویم بارانت تصاحب می کند) مجبور است برای ساکت نگهداشتن بعضی افراد هزینه کند. یا حق افرادی که به او در تصاحب آن سازمان کمک کرده اند بدهد.
به فلان فرد وام بدهد،به فلان معاون کارت هدیه بدهد، جهت جلوگیری از فشار مجلس برای برخی کارت هدیه بفرستد.
نمی گویم همه مشکل این است اما مصداق ضرب المثل قدیمی است که : اگر دروغ اول را گفتی مجبوری برای جبران دورغ های قبل باز دروغ بگویی یا خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج.
یا حق
سلام جناب خدادادی عزیز
تمام داستان را در وبلاگ آقای واحد خواندم. موضوع خیلی پیچیده است. یعنی این که هم در سطوح بالای این سازمان مشکل وجود دارد و هم در سطوح پایین. برای سطوح پایین توصیه من به شما این است که تمام قانون و تمام بخشنامه ها و تمام موارد را یاد بگیرید. موضوع مهم تر این است که در این موارد می توانید از بازنشستگان تامین اجتماعی که به صورت مشاوره فعالیت می کنند. استفاده کنید و این کار صد در صد قانونی است. سال ۸۹ برای ما ۲۰ میلیون تومان جریمه محاسبه شده بود.بهساد با یکی از کارمندان سابق تامین اجتماعی قراردادی بست که هر چقدر جریمه بخشیده شود، پنج درصد متعلق به او باشد. حدود ۱۹ میلیون تومان بخشیده شد و البته ما هم حق الزحمه آن آقا را مطابق با قرارداد پرداخت کردیم.
سلام
جناب آواژ عزیز
پیرو دعوت قبلی از شما ، دوباره از شما دعوت می کنم برای بازدید از شکن ساینا.
بیشتر هدف از این دعوت استفاده از تجربیات ارزنده شماست.
منتظر اعلام زمان برای تشریف فرمایی شما هستم(ایمیل نماید).
ممنونم
متن و خوندم ولی نظری نداشتم
تنها خواستم تشکر کنم
ممنون
ممنون از لطف شما