|

تا به حال چند نفر را کشته‌ایم؟!

بی‌شک همگی ما از کشته شدن هم‌وطن‌های خود در سانحه تصادف دو اتوبوس با خبر شده‌ایم. پلیس و برخی دیگر شرکت خودروساز را مقصر حادثه معرفی کرده‌اند. خودروساز، شرکت مسافربری و استفاده از لاستیک چینی را عامل حادثه می‌داند. شرکت مسافربری هم احتمالن دیگری و دیگری را و من و شمایی که این نوشته را می‌خوانیم، همه آن‌ها به‌علاوه سیستم اقتصادی کشور و تحریم و فلان و بهمان را و اعتراض می‌کنیم که چرا هیچ فردی مسئولیت این حادثه را به عهده نمی‌گیرد. چرا هیچ فردی حاضر به استعفا نمی‌شود و …

و چه انتظار زیادی داریم از دیگران! آیا ما در کار و مسئولیت خود سهل‌انگاری نمی‌کنیم؟ گفتگو ندارد که اگر من ِ مدیر شرکت نرم‌افزاری، به همین روشی که شرکت نرم‌افزاری را اداره می‌کنم، می‌خواستم یک شرکت مسافربری را اداره کنم، شاید تعداد سوانح و کشته‌ها به مراتب از این هم بیش‌تر بود. از خود شروع می‌کنم. آیا منِ مدیر در انجام تمامی وظایفم دقیق و به موقع هستم و با حصول اطمینان از تبعات تصمیم‌هایم، متعهدانه به تصمیم‌گیری می‌پردازم؟ آیا فلان کارشناس بهمان سازمان به همه جوانب کاری که انجام می‌دهد با دقت و تعهد نگاه می‌کند؟! و آیا پس از بروز مشکل‌ها در تعامل با مشتری و دیگران، یک‌دیگر را متهم نمی‌کنیم؟ تا به حال چند بار مسئولیت اشتباه‌مان را پذیرفته‌ و در پی جبران خسارات به وجود آمده برآمده‌ایم؟

به همه مشاغلی که اطراف ما وجود دارند نگاه کنیم. در همه کارها (تاکید می‌کنم در همه کارها و مشاغل) اعم از کارگری، کارمندی، دولتی، آزاد و … رگه‌هایی از بی‌تعهدی، دروغگویی، سهل‌انگاری، خلف وعده، عدم تحقق برنامه‌زمانی و … وجود دارد؛ با این تفاوت که بسیاری از این سهل‌انگاری‌ها موجب مرگ مستقیم انسان‌ها نمی‌شود و مرگ انسان‌ها را با تاخیر بیش‌تر و بسیار نامحسوس سبب می‌شود.

سهل‌انگاری و بی‌تعهدی همواره موجب بروز تنش و استرس می‌شود و استرس مادر بسیاری از بیماری‌ها می‌باشد و خیلی‌ها به خاطر بیماری‌های قلبی و عصبی و .. می‌میرند. کارمند امور قراردادهای کارفرمای من همان‌اندازه با ایجاد تاخیر و سهل‌انگاری در تایید صورت‌وضعیت‌های من باعث ایجاد تنش عصبی و ناراحتی در من و هم‌کارانم می‌شود که مدیر او با تنظیم یک قرارداد ظالمانه و من با تعامل بد با کارفرما و مدیر پشتیبانی شرکت ما با تاخیر در پاسخ‌گویی به نیاز کاربران و …

مدیر ارشد یک سازمان، آشپز یک شرکت، پرستار یک بیمارستان، معلم، استاد دانشگاه، کارگر تولید یک شرکت خودروسازی، مسئول تضمین کیفیت بهمان شرکت و … همه با کار بی‌کیفیت خود موجب آزار یک‌دیگر هستیم و شاید بی‌آن‌که بخواهیم و بدانیم در سطوح مختلف موجب از بین بردن آرامش و سلامت دیگران می‌شویم؛ موجب اتلاف وقت دیگران می‌شویم و فقط دیگران را متهم به سهل‌انگاری می‌کنیم و فریاد می‌کشیم “مملکته که داریم؟!” در حالی‌که خود تک تک اجزای تشکیل دهنده این مملکت هستیم.

واقعیت این است که مجموع رفتارهای نامتعهدانه ما در طول زندگی (هر چند به طور غیر مستقیم و در طول زمان بسیار) در مرگ دیگران تاثیر داشته و یا خواهد داشت و به‌تر است که به جای شماطت دیگران که جان انسان‌ها را به بازی گرفته‌اند، به خود بپردازیم. چرا که می‌خواهم اعتراف کنم که با این روش کار کردن، همه ما به طور ذاتی از ظرفیت و یا احتمالن سابقه آدم کشتن برخوردار هستیم.

۸ دیدگاه

  1. جناب آواژ با نوشته شما موافقم که مدیران خواسته یا ناخواسته ممکن است باعث صدمات و یا خساراتی گردند که شعاع زیادی هم داشته باشد

    ولی بیان شما رو در این خصوص که: ” همه ما به طور ذاتی از ظرفیت و یا احتمالن سابقه آدم کشتن برخوردار هستیم. ”
    با وجود اینکه با کلماتی مثل ظرفیت و یا احتمالن قابل هضم ترش نموده اید مخالف ام

    بعضی عبارت ها آنقدر بار سنگین دارند که در فرهنگ عمومی قابل ورود به جملات غیر مرتبط شان نیستند

    سرفراز باشید
    مسعود ژیان فوق

    1. جناب ژیان فوق عزیز:
      اول از همه از لطف شما و مخالفت بسیار ارزشمند شما سپاسگزارم. من در بالای نوشته اشاره کرده ام که اگر من به جای مدیر آن شرکت مسافربری بودم، شاید آدم های بیشتری تا به حال کشته شده بودند. این یعنی اینکه من با این نوع کار کردن و این نوع سهل انگاری ذاتی که دارم، به طور اصولی از پتانسیل و ظرفیت آدم کشتن غیر عمدی توسط بی قیدی خود برخوردار هستم. می دانم کمی اغراق آمیز است، ولی واقعیت است

  2. گرچه بارها در رسانه‌های جمعی به این قبیل موضوع‌ها پرداخته و گفته شده است که وقتی بر اساس آمار، روزانه به طور میانگین بیش از ۶۰ نفر در حوادث رانندگی در سطح کشور کشته می‌شوند، باید به طور جدی به فکر چاره بود، اما هر بار پس از یک موج کوتاهِ رسانه‌ای و اجتماعی و گاهی انعکاسِ برخی هشدارها و ابراز نگرانی‌ها، به یک امر کاملاً عادی (!) تبدیل شده است، گو اینکه این حوادث جدای از آنکه خانواده‌هایی را عزادار و چند روزی رسانه‌ها را به خود مشغول می‌کنند، اثر و نتیجه خاص دیگری در بر نداشته و ندارد! گرچه در حادثه یاد شده، سرعت بالای اتوبوس‌ها و مشکل نقص فنی در آنها، همچنین وضع جاده و ایمنی گاردریل به عنوان عوامل تأثیرگذار در بروز حادثه‌ای چنین مرگبار مطرح شده‌اند، در هر صورت به نظر می‌رسد که عامل انسانی (به صورت بی‌توجهی به معاینه فنی) نیز در شکل‌گیری این فاجعه دخالت داشته است.
    این حادثه هم همانند بچه های مدرسه ی شین آباد روزی به دست فراموشی سپرده می شود، به نظر بنده همه ی ما با فراموش کردن و سکوت خود نیز به نوعی قاتل حساب می شویم…..قاتل درجه ی دو

  3. یک راه حل ساده و عالی که در هر سطحی از شرکت نرم افزاری تا شرکت هواپیمایی جواب می ده و در جاهای دیگه استفاده می شه بعد از مسئولیت پذیری تهیه یک چک لیست پویا از عملیات روتین هست. پویا به این معنی که مداوم روی اون فکر بشه و ایراداتش رفع بشه. این چک لیست رو قبل از هر بار انجام کار مورد به مورد بررسی و اطمینان حاصل بشه که انجام شده. البته این یک پیشنهاد برای مهندسین نرم افزاری هست که کیفیت رو مهم تر از کمیت می دونن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *