ده روز گذشته و چند روز آینده را در سفر بوده ام ، سفرهایی عمدتا کاری و غرورانگیز. یکی از سفرهایم به اصفهان بود که اول سفری بود که باید در ادای دینی که همواره نسبت به دانشگاه صنعتی دارم انجام می شد. تبدیل شد به یک سفر کاری جذاب که اگر خداوند بخواهد دوباره از محضر اساتیدم بیشتر خواهم آموخت. دومین سفرم به تهران بود برای انجام پروژه ای که نه سر دارد و نه ته و من نمی دانم این آقای دکتر که مشاور است دارد چه کار می کند. سوم هم سفری بود برای ارائه کارهای انجام شده قبلی که باعث افتخار بهساد بود. به دلیل این سفرهای پشت سر هم و انرژی بر ، کمی از امور داخلی بهساد غافل شده بودم که امروز جمعه به آن پرداختم. فردا باز به سفر خواهم رفت که امیدوارم موفقیت آمیز باشد. کمی به دلیل فشارهای کاری و صد البته رژیم غذایی لاغری که گرفته ام دچار اضطراب و دلشوره ام.
اما قول داده بودم در مورد انتخابات نظام صنفی بنویسم. انتخاباتی که با همدلی و برنامه محوری وارد شده بودیم. اما نهایتا از گروه معرفی شده توسط ما ۲ نفر قطعی و ۱ نفر ( که من باشم ) به صورت علی البدل وارد هیات مدیره نظام صنفی شدیم. در تحلیل های مقدماتی مهم ترین دلایل کمبود رای را به عوامل زیر نسبت دادیم:
- در مجموعه ائتلاف تنها شرکت گرید دار که می توانست بیش از ۱ رای داشته باشد بهساد بود ، دیگران نه اینکه ضعیف بودند بلکه به دلیل تنبلی دنبال گرید نرفته بودند. اما طرف مقابل با چند شرکت گرید دار آمده بود که انصافا رای خوبی به همراه داشت.
- از مجموعه شرکتهای طاقچه ای ( یعنی شرکتهایی که فقط یک اساسنامه و روزنامه رسمی در طاقچه بودن) چیزی در گروه ما وجود نداشت.
- شرکت های ائتلاف برای عموم افراد خیلی شناخته شده نبودند.
- شاید هم روش تبلیغ ما مناسبت نبود. شاید بهتر بود که به نحوی برنامه ریزی می کردیم که پاسخ اتهاماتی که به ما زده شد گفته می شد…
به هر حال در روز سه شنبه به جلسه هیات مدیره رفتیم. خوشبختانه جلسه خوبی بود. هم ما و انتخاب شدگانی هم که رقیب ما بودند این را قبول داشیم که باید رقابت ها و اختلاف نظر ها را کنار گذاشت و برای اعتلای فناوری اطلاعات استان تلاش نمود.
واقعا که شماها هم گندش را در آوردید با این مسخره بازیهایتان … اون که پایتخت بود دنبال یک کاسبی افتاد و به فضاحت کشیده شد و این هم که اراک و استان مرکزی که یک مشت آدم فرصت طلب یک مشت دیگه را گیر آورده اند و مشغول تیغ زدن و کاسبی کردن هستند . واقعا که باید از خودتان خجالت بکشید . اگه راست میگید این نظر را پاک نکنید تا ببینیمش …
دوست عزیز، به جای اینکه به تاریکی دشنام بفرستی، شمعی بیفروز.