این بار زود به قولم عمل می کنم و هم عکسی را که از آقای حیدری گرفته بودم ، در روزنوشته های بهساد قرار می دهم و هم کمی صحبت مرتبط.
اول اینکه ایشان فرمودند که نگفته اند که من در فضای IT استان سیاسی کاری می کنم ، بلکه سیاسی شده ام . البته فرمایش ایشان کاملا صحیح است و من اگر در نوشته های پیشین نقل به مضمون اشتباه داشته ام ، عذر خواهی می کنم.
دوم اینکه فرصت نشد تا صحبت کنیم که مصادیق این سیاسی شدن چیست ، اما به نظر می رسد که مدیران شرکت های Hitech هم برای تنظیم روابط خود با کارفرمایان و رقبا مجبور به سیاست گذاری و مانورهای ( رزمایش ) کاری می باشند. البته این بعضی اوقات خطرناک است و من باید به توصیه های مشفقانه ایشان توجه کنم. چرا خطرناک است ؟ چون یک دفعه بعد از ۱۷-۱۸ سال متوجه خواهم شد که برای جلب و جذب مشتری رو به بازی های سیاسی آورده ام و این برای بهساد که صلاحیت )Competency) خود را بر کسب دانش و حرکت بر لبه تکنولوژی قرار داده است و رضایت مشتری را فصل الخطاب تمام کارهای خود فرض می کند به مثابه سم می باشد. پس به توصیه ایشان عمل می کنم و من حرکت های سیاسی ( البته نه فعالیت های سیاسی در چهارچوب احزاب و ….که از آن به طور کامل فاصله دارم ) را به عنوان یک دارو که دارای عوارض جانبی نیز می باشم به کار خواهم برد و از مصرف بیش از حد آن خودداری خواهم کرد.
دوم اینکه ، آقای حیدری را به عنوان مدیری متواضع می شناسم. کلا این تواضع در تمام ارکان بالای سازمان مدیریت استان وجود دارد. این همان چیزی است که ناشی از تفکر کارشناسی در سازمان مدیریت است.
سر انجام اینکه ، علیرغم رابطه علمی خوبی که با سازمان مدیریت استان داشته ام ، هنوز نمی دانم چرا نتوانسته ام هیچ پروژه ای از آنها بگیریم. حتی چندین و چند پروپزال هم به آنها داده ایم. البته هیچ کدام به بحث و مذاکره نرسید. خیلی دوست دارم با آنها یک پروژه معماری سازمانی اجرا کنم. البته باید ببینیم که تکلیف ساختار جدید چه می شود.