وبلاگی جدید، پاسخ به دو نیاز کهنه
یکی از نقطه ضعفهای بزرگ ما ایرانیها، کم سوادی ما در زبان انگلیسی است. کاری به دلایل مختلف آن ندارم که نوشتهای جدا را طلب میکند. اما یک دلیل آن محدودیت ارتباطی ما با کشورهای دیگر است که خود نقطه ضعفی دیگر محسوب میشود.
خیلی وقت است که به این دو مشکل فکر میکنم و باید راهی برای برون رفت از این وضعیت پیدا میکردم. متاسفانه تنبلی و شاید هم درگیری به امور روزمره باعث شده بود که مشکلهای گفته شده به قوت خود باقی باشند و من هم کاری انجام ندهم.
تا اینکه چندی پیش علی واحد عزیز، وبلاگ انگلیسی خود را بنا نهاد. بی اغراق باید گفت که در هشت سال گذشته یکی از دلایل وبلاگ نویسی من وجود دوستان خوبی چون علی واحد بوده است و حالا با شروع وبلاگ انگلیسی او، این انگیزه در من هم ایجاد شد که برای بهساد یک وبلاگ به زبان انگلیسی درست کنم و هر چند پر اشتباه و با لکنت زبان، چند کلمهای به انگلیسی هم بنویسم. ممنون آقای واحد عزیز!
مانند همیشه بزرگترین لطف خوانندگان آن وبلاگ هم نظرهایی خواهند بود که من را از اشتباههای زبانی و دیدگاهی آگاه نموده و باعث افزایش آگاهی جمعی خواهند شد.
اول آنکه شما نسبت به بنده لطف دارید، دوم اینکه قدم مبارکی است. واقعیتش دلیل ایجاد وبلاگ جدید برای من همین بود. مشکل سواد در نوشتن. یک نوشته فارسی ۱۰۰ خطی را در پنج دقیقه می نویسم، پای نوشتن دو خط انگلیسی که می رسد، دو خط را در یک ساعت! آنهم در نهایت با غلط های فرآوان نگارشی، اصلا انگلیسی را فارسی می نویسم! همانگونه که به درستی اشاره کردید یکی از مشکلات ما در ارتباط با دنیا همین است، مشکلی که کشورهایی مثل هند اساسا حل کرده اند.
اما باید از یکجا شروع می کردم و خوشحالم که با لطف شما این فشار برایم مضاعف شد. خوشحالترم که وبلاگ انگلیسی شما هم شروع به کار کرد که هم دوبار لذت خواندن نوشته های شما را داشته باشم و هم انگیزه برای نوشتن بیشتر شود.
همین!
بسیار ممنونم، هم از این که اینجا نوشته اید و هم بیش تر بابت نظری که در آن سو نوشتید و من را خوشحال کرد که اولین نظر وبلاگ انگلیسی را از شما داشتم.
کاملن درست می گویید. من هم برای چهار خط نوشتن انگلیسی گویی در حال کوه کندن هستم. وقتی هم دست آخر نوشته را نگاه می کنم. می بینم که هم خیلی ابتدایی شده و هم پر از مشکل است. اما موضوع اصلی و درست همین شروع کردن است و این خیلی خوب است که دوباره می توانیم به موضوعات مشترک بپردازیم و حتی بازی وبلاگی راه بیندازیم. آن هم در سطح جهانی!
این هم راهی وبلاگی و آن فشار مضاعفی که گفتید به یقین برای من نیز وجود دارد و من هم با تمام وجود برای خواندن وبلاگ های شما و البته به وجود آمدن انگیزه بیشتر برای نوشتن خوشحالم.
سلام. حرکتتون خیلی عالیه. برای امثال من هم که فقط میتونیم بخونیم خوبه. این شروع رو تبریک میگم.
ممنونم. شنا هم شروع کنید . جوان هستید و پر انرژی…. حتی از I am a blackboard
سلام
ی همکلاسی داشتم دوران دبیرستان برای جان بخشیدن به کیف مبارکش روش نوشته بود”I is bag”
از شما و آقای واحد عزیز متشکرم.
ما در دانشگاه یک هم اتاقی داشتیم که وقتی می خواست تحت اللفظی ” من دستشویی بودم ” را ترجمه کند، گفت، “I was WC”
فکر می کنم از هم کلاسی شما بدتر بوده!!