اعتراف میکنم، پس هستم!
بارها گفتهام یکی از عوامل بروز مشکلها در جامعه ما خود محور پنداری بسیاری از ما است. تو گویی که ستون فقرات ما محور کره زمین است و زمین و زمینیان به دور آن میچرخند. همین است وقتی که صحبت کار و کسب میشود اول از همه خود من و بعد هم بقیه از بدی کارفرمایان و مشتریان مثنوی میگوییم هفتاد من کاغذ! در صحت و درستی این قصه شکی نیست، اما اینکه ما نرمافزاریها چه بلاهایی بر سر آنها میآوریم، کمتر به آن پرداخته میشود. البته تریبون هم که در اختیار ماست!
برای اینکه کمی هم به مشتریان خود حق بدهیم، بد ندیدم که یک بازی وبلاگی راه بیندازیم و از خرابکاریهایی که سالهای گذشته (جدیدها را نمیشود گفت) به خصوص در حوزه برنامهنویسی بر سر مشتریان و کارفرمایان البته نه چندان مظلوم و نه چندان بیچاره آوردهایم بگوییم. اول از همه خود شروع میکنم:
-
خیلی سال پیش بود که یک برنامه نوشته بودیم برای برآورد مواد اولیه مورد نیاز تولید و تهیه لیست قطعاتی که باید در خط تولید یک کارخانه تولید شوند. محاسبات برنامه خیلی سنگین بود و به همین دلیل برای افزایش سرعت برنامه از یک جدول Temp استفاده کرده بودم که خروجیهای میانپردازشی در آن قرار میگرفت. برنامه حالت Client/Server داشت و به طور عادی هم همزمان یک کاربر بیشتر با این بخش از برنامه کار نمیکرد. برای همین هم فراموش کرده بودم که باید همزمانی کاربران را کنترل کنم و تا چند سال هم هیچ مشکلی به وجود نیامده بود. از آنجا که اگر از هزاران راه استفاده از یک نرمافزار فقط یک راه برای خراب کردن آن وجود داشته باشد، یک نفر آن راه را پیدا خواهد کرد، دو کاربر به طور همزمان برآورد مواد را در مورد یک پروژه و با یک تعداد سفارش یکسان اجرا کرده بودند و نتیجه اینکه مواد مورد نیاز و قطعات تولیدی کارگاه دو برابر حساب شده بود و دو برابر مواد از انبار خارج شده بود و دو برابر ساخته شده بود و …
شرکت حساب و کتاب داشت،. مدیرعامل محترمی داشتند که صدایمان کرد و از خجالتمان درآمد! البته میدانم که با دردسر زیاد بخشی از قطعات اضافه تولید شده را در پروژههای دیگر به کار بردند!
-
سال ۷۶ وقتی که در خدمت سربازی به سر میبردم، جناب سرهنگ دستور دادند که بالای گزارشهای سیستمی که نوشته بودم تاریخ فارسی درج شود. آن زمان و در آن شرایط پادگان نه کتاب داشتم و نه اینترنت بود و نه دوست و منبع در درسترس و نه حتی تقویمی که چند سال را همزمان داشته باشد. یکی دو هفته با دردسر خیلی زیاد یک Function نوشتم به نام FDate که تاریخ میلادی را به شمسی تبدیل میکرد. چون بردن فلاپی! به پادگان ممنوع بود، آن را روی کاغذ چاپ گرفتم که برای استفادههای بعدی داشته باشم. اوایل بهساد این Function با رفع باگهای آن در برنامههای VBA و بعد از آن VBبه کار میرفت. بعد در SQL Server هم از آن برای تبدیل تاریخ در Queryها و SPها استفاده میکردیم. با آمدن .NET Framework 2.0 و استفاده از C# در برنامهها نیاز به استفاده از این Function از بین رفت. ولی کماکان استفاده از آن در SQL Server و بعد از آنهم Oracle باقی ماند.
چند وقتی گذشت و دیدیم که برخی از Query ها خوب کار نمیکند و توجهمان به این FDate جلب شد. غافل از اینکه اوراکل به طور کامل تاریخ شمسی را پشتیبانی میکند! FDate به طور کامل کنار گذاشته شد. سرعت Queryها بهتر شد!
خدایا خداوندا، ما را ببخش و بیامرز
خب با توجه به شناختی که از دوستان خوبم دارم من هم از علی واحد، افشار محبی و امیر نامآور همگی عزیز و سایر دوستان درخواست میکنم که خاطرهای از این دست برای ما بنویسند.
ممنون از دعوت. در اولین فرصتی که پیش بیاید مشارکت خواهم کرد.
منتظر نوشته های خوب شما هستیم
هه هه ایول عالی بود…
یعنی واقعا خدا شما رو ببخشه! اینایی که نوشتید مال دوران باستانه! بعد از اون چه اتفاقاتی افتاده که نمی گید و مخصوصا چه اتفاقاتی توسط کارمندا که ممکنه ازشون بی خبر باشید, خدا می دونه! 😉
سلام
بد نیست شما هم وارد بازی شوید. دوستانی را که دعوت کردیم که فعلا چیزی ننوشتند.
دیر نوشتن بهتر از هرگز ننوشتن است … من هم چند خاطره از این دست از آنها که نوشتنی بود نوشتم!
ممنون از نوشتنی های خواندنی شما
سلام آقای آواژ عزیز.
از اینکه تشریف آوردین به وبلاگ حقیر و نظر خوبتون رو بیان کردین، خیلی خوشحالم و بابت راهنمایی تون سپاسگذار هستم.
حتما صحبت های شما برای ما جوون تر ها شنیدنی و با ارزشه.
موفق باشید.
سلام علی آقای عزیز
خواهش می کنم. فابلی نداشت. امیدوارم همواره شاد و موفق و پیروز باشید.