نیاز به آموزش و پرورش
چندی پیش بود که فرصتی به دست آمد تا یکی از اساتید دوران دانشجویی را ببینم. صجبتهای زیادی در مورد صنعت و دانشگاه پیش آمد. ایشان به نکته بسیار خوبی اشاره کردند و گفتند که یکی از اشکالهای اساسی مدیران ما در بخش صنعت این است که احساس نیاز به یادگیری را از دست دادهاند. این جمله بسیار درست است. من نمیخواهم در مورد کیفیت مشاورهها، کتابها، کارگاههای آموزشی و یا سمینارها و …. مطلب زیادی بنویسم. به یقین مشکلات و کاستیهای بسیاری توام با آنها میباشد. مشکل اساسیتر اما این است که کمتر به نیاز خود به آموزش و یادگیری پی میبریم و از طرف دیگر، از میزان عقل خود رضایت کامل داریم. مشکل ما به طور خاص به یادگیری در حوزه اخلاق و مسایلی در باب چگونه فکر کردن و درک روابط اجزای هستی و پس از آن در حوزه علوم انسانی است. باور به این مومضوع شاید دشوار بنماید، ولی یقین دارم آسیبی که کار و کسب ما از بیاخلاقی و نهادینهشدن آن در جامعه میبیند به مراتب بیشتر از نا آشنایی مدیران ما با مسائل فنی است. همچنانکه، ضعف ساختاری شیوههای تفکر و عدم درک روابط علت و معلولی پدیدههای اطراف از یک طرف تا دخالت دادن تمایلات شخصی در موارد غیر مرتبط از طرف دیگر، مشکلات زیادی را برای ما به وجود میآورد. به طور کلی باید گفت برای حرکت بهتر، ما نیاز به آموزش ذهن و پرورش روح و روان خود داریم. در این شرایط بحرانی فقط افرادی میتوانند زنده بمانند که از وجودی قویتر و روحی متعالی برخوردار باشند.