برای دو سالگی “همینا”
این روزها به دومین سالگشت آغاز “همینا” نزدیک میشویم. من همواره به “همینا” با یک حس غرور و دوست داشتن و احترام نگاه میکنم چرا که اگر رادمان و بهساد و خیلیها کار و کسب خود را در بهار فناوری اطلاعات کشور (دوران تکفا) شروع کردیم که بازار آنقدر رونق داشت که به ما تازهواردها هم خیلی میرسید. دوستان جوان من، زمانی سوار بر قایق “همینا” شدهاند که کشتی هر کار و کسبی دچار سنگینترین توفانهای چند ده ساله اخیر است. این کار از نظر من ستودنی است. یک قایق کوچک نو با قایقرانهایی پر انرژی و با انگیزه میتواند از خیلی از کشتیهای بزرگ پوسیده با ملوانهایی پیر و خسته بهتر حرکت کند و خود را زودتر از توفان وا رهاند و به ساحل امن آرامش برسد. گرچه امثال همیناییها خوب میدانند که “درست است که قایقها و کشتیها در ساحل آسیب نخواهند دید، ولی آنها برای ماندن در ساحل ساخته نشدهاند” و خیلی زود دوباره با قایقی مجهزتر و پیشرفتهتر به دریا باز میگردند.
نمیخواهم و نباید دوستان همینایی را با خیل افرادی مقایسهای کنم که برای استخدام در فلان اداره دولتی به دنبال پارتی میگردند و یا برخی که تنها راه ادامه زندگی را در ادامه تحصیل خلاصه کردهاند و یا خیلیهای دیگر که مه و خورشید و فلک را سرزنش میکنند که یاری نکردهاند که آنها کاری پیدا کنند.
دختران همینا، طرحی نو در انداختهاند و قدم به راه کارآفرینی گذاشتهاند که برای من و شاید برخی دیگر هم نوستالژیک است و یادآور و هم ستودنی و جذاب.
من امیدوارم که دوستان من در همینا همواره عاشق بمانند و جزیرهای وسیع باشند محصور در دریای فرزانگی. پیچکی، تنیده بر ذات تنهایی خویش. سربه زیر بدانسان که سایه غرور جرات ایستادن در مقابل آنها را نداشته باشد و سخت چنان سنگ که عشق بر آنها نقشی ماندگار بیافریند.
“وسیع باش و تنها و سربه زیر و سخت “۱
مطلب مرتبط: “همینا” نوشتهای که برای اولین سال تولد همینا نوشتم.
________________________________________________
۱-شهر از سهراب سپهری
از شما سپاسگزارم آقای آواژ که برای بار دوم همینا رو مورد لطف خودتون قرار دادید. گاهی تو روزایی که مشکلاتمون خیلی زیاده به این فکر میکنم که چرا مثل بقیه به دنبال کار تو شرکت ها و ادارات نرفتیم ؟؟ یه کار با دردسر کمتر و حقوق مشخص؟ اما من همیشه جواب واضحی دارم و اون اینه که ما نمیخواستیم مثل همه باشیم. من و دوستانم مدیریت بازرگانی خونده بودیم. باید میتونستیم یه بیزینس رو بچرخونیم. من همین الان هم با اطمینان نمیتونم بگم که همینا قطعا موفق خواهد شد اما با اطمینان میتونم بگم که همینا یک درس بزرگ برای ما بود و هست… برای شما و بهساد هم ارزوی موفقیت های بیشتر و بیشتر رو دارم. موفق باشید
“وسیع باش و تنها و سربه زیر و سخت “
آقای آواژ این جمله ذکر زیر لب این روزهای من هست
نوشته تون خیلی حس خوبی داشت خیلی زیاد
ممنون که همیشه به یاد ما و همینا هستید
@خانم جم و خانم فرهادی
من را کم تر به گزافه گویی می شناسند. مختصری از بیان حقیقت بود