چو نیک بنگری…
بارها و بارها مینویسم و پاک میکنم. آنچه که میخواهم بگویم، نوشتنی نیست. مکرر هست و تکراری نیست. این است که آنچه را که میخواهم بنویسم، نمیگویم. و میپردازم به حرفهایی عادی تر
…
چندی پیش دریکی از سازمانها از من خواستند که درجلسهای که یک شرکت دیگر قرار بود نرمافزار ارائه دهد، شرکت کنم. این تجربه از این نظر جالب بود که حضور من در اینگونه جلسهها همواره به عنوان ارائهدهنده نرمافزار است و اینبار با شناختی که از سازمان و افراد آن داشتم میتوانستم جلسه را از زاویهای دیگر ببینم.
شرکت ارائه دهنده هم، رانت و سفارش جور کرده بود در حد لالیگا! یعنی یک نفر از آن بالا به مدیرعامل سفارش کرده بود. شاید به همین علت بود که همه مدیران کلیدی سازمان در جلسه حضور داشتند.
جلسه شروع شده بود که من وارد شدم. فرد دمو دهنده، پوشش رسمی (مثل کت و شلوار) نداشت و معلوم بود که صورتش را هم از سر تنبلی اصلاح نکرده است و نه احیانن مسائل اعتقادی و یا حنی تظاهر به رعایت مسائل اعتقادی (قابل تشخیص است) این توی ذوق میزد. اما در مدت دمو به راحتی معلوم شد نرمافزار ضعیفی دارند.
سئوالها که شروع شد به راحتی دروغ میگفت و روی هر امکانی که نرمافزار نداشت، قول سفارشیسازی (Customize) میداد! حتی مواردی که نیاز به ماهها کار داشت با قولی مبنی بر اضافه کردن یک فیلد و حل موضوع به ظاهر فیصله مییافت.
آنسوی میز هم حکایتی خاص برای خود داشت. وقتی که مشخص شد رمافزار به درد نمیخورد، پچپچها شروع میشود و برخی شروع میکنند به حرف زدن و حتی جوک گفتن. برخی با بیان نقاط ضعف نرمافزار و نیازهای خود، تسلط خود را به رخ بقیه میکشند و برخی هم برای رعایت حال دمو دهنده، نکاتی در مزایای این نرمافزار میگویند. اما جالب آنجا بود که به دلیل حمایت مدیرعامل از شرکت دمو دهنده مواضع به راحتی بیان نمیشد. فردی که مخالف صد در صد سیستم ارائه شده بود (و من این موضوع را میدانستم) در موافقت با آن و امکان توسعه آن صحبت میکرد. فردی که بدش نمیآمد که شرکت مورد نظر تعاملی با آنها داشته باشد، سه کلمه در موافقت با سیستم صحبت میکرد و دو کلمه در مخالفت (سیاست یکی به نعل و یکی به میخ) و فرد دیگری که مخالفتی جدی با نرمافزار ارائه شده داشت (به دلایل خاص خارج از جلسه) سکوت کرده بود و چیزی نمیگفت.
برایم جالب بود که با این اوصاف گاهی و یا بیشتر اوقات نمیتوان برآورد نظر افراد حاضر در جلسه دمو را به راحتی ارزیابی نمود و بهتر است برای دریافت بازخور از این گونه جلسهها راهی دیگر یافت.
در اواخر جلسه از این همه تضاد و تزویر حس بسیار بدی پیدا کرده بودم و روی کاغذ یادداشتم نوشتم
میخور که شیخ و زاهد و مفتی و محتسب
چو نیک بنگری همه تزویر میکنند
فقط دعا می کنم براتون که خدا صبرتون بده!
ضمنا امیدوارم کم نیارید، و مطمئن باشید حتما جواب با وجدان بودن رو می گیرید.
از محبت شما ممنون هستم. اما باور کنید که گاهی اوقات من هم وارد این گردونه تزویر می شوم. مثلن در همین جلسه من نمی توانستم نسبت به این شرکت بی طرف باشم !
سلام
واقعا متاسفم برای کارفرماها و مشاوران و حتی خود شرکت هایی که با داشتن پارتی و آشنابازی دست به گرفتن و یا انجام پروژه میزنن.
و بدا به حال مشاورانی که از نقاط ضعف سیستم خبر دارن ولی به خاطر یه سری منافع شخصی(چه مالی و چه غیرمالی) سکوت می کنن و اونها رو نادیده می گیرن!
و اگر سیستم نواقصی داره و خود سفارش دهنده از اون خبر داره، حقشه که هزینه کنه و پولش رو دور بریزه(البته به شرطی که پول، پول بیت المال نباشه)!