چه باید کرد؟
تابستان است و مثل هر سال در بهساد چند کارآموز دانشگاهی داریم. پذیرش کارآموز برای من به عنوان پذیرش مسئولیت اجتماعی بهساد از یک طرف و ادای دینی است که از طرف دیگر در مقابل نظام دانشگاهی کشور بر گردن خود احساس میکنم. این است که نسبت به این موضوع حساسیت خاصی دارم و خیلی جدی امور کارآموزان را پیگیری میکنم و موضوع به صورتی طراحی شده که در بهساد به کارآموزی مانند یک درس ۴ واحدی نگاه میشود که کارآموز باید در آن یک یا چند کتاب زبان انگلیسی بخواند و پروژه کوچکی را از مرحله شناخت تا مرحله پیاده سازی تحویل دهد.
در میان کارآموزها همه جور افرادی پیدا میشود. بودهاند کارآموزانی که حتی از بدو ورود، انجام بخشی از کارهای بهساد را به عهده گرفتهاند و حتی دستمزد نیز دریافت کردهاند و جذب شدهاند. در مقابل داشتهایم افرادی که به کارآموزی و انجام پروژه آن فقط به چشم دو واحد درسی نگاه کردهاند و متاسفانه داشتهایم که افرادی که خواستهاند به تعبیر جوانترها موضوع را بپیچانند و …، و باز متاسفانه این تعداد روز به روز بیشتر میشوند.
چند روز پیش داشتم سوابق بازدیدهای اینترنتی یکی از کارآموزها را بررسی میکردم که دیدم سر و کارش افتاده به یکی از این سایتهای فروش پروژههای دانشجویی. داغ دلم تازه شد. پیش از این هم یکبار نوشتهام. خرید و فروش پروژههای نرمافزاری دانشجویی (با امکان پرداخت آنلاین!!) به یقین از مصادیق بارز خیانت و جنایت در حق دانشجویان، آموزش عالی و صنعت نرمافزار کشور است. چه بر سر دانشگاه ما آمده است که دانشجویان آن به جای سایتهایی مانند Stackoverflow و وبلاگهای تخصصی، سر از سایت خرید و فروش پروژه در میآورند؟!
وقتی که اساتید دانشگاه حساسیتی در این زمینه ندارند (و گویا بسیاری حتی حوصله تحویل گرفتن پروژه را هم ندارند، چه برسد به بررسی متن (Source) این پروژهها) و به طور اصولی هیچ وقاحتی در سطح جامعه با این موضوع به ذهن متبادر نمیشود، باید کمی عمیقتر نگاه کرد و دید که وجود چنین سایتهایی خود معلول گسترش فرهنگ تنپروری و “مزد آن گرفت، جان برادر هر آنکه کار نکرد!!” است. در واقع مشکل بسیار عمیقتر و فاجعه آمیزتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. به تعبیر یکی از اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، مشکل ما درباره نوع مدیریتی است که با تبدیل علم به مدرک و تبدیل مدرک به کالایی قابلفروش و قابلمعاوضه با پول یا ثروت و قدرت و نفوذ، نهتنها ضربهای مهلک به نظام دانشگاهی و علم کشور وارد آورده، بلکه با فروش مدرک به عموم در برابر پول و معاوضه آن با قدرت یا در کل مدرک فروشی در اشکال مختلف آن، ساختاری فاسد را در عرصه عمومی ایجاد کرده است.
از تربیت شده چنین نظام آموزشی چه انتظاری میتوان داشت؟ شاید طبیعی باشد که در این آب گل آلود سایتهایی هم باشند که به فروش پروژههای دانشجویی بپردازند و حتی بخواهند نیروی کار هم استخدام کنند!
چه باید کرد؟
پینوشت ۱: به دلیل اینکه این سایتها به راحتی قابل دسترسی هستند و من هم آنها را به رسمیت نمیشناسم، از دادن لینک به آنها خودداری شده است.
پینوشت ۲: چند موضوع نانوشته وجود دارد که در هفته آینده به آنها پرداخته خواهد شد. یکی از آنها نتایج نظر سنجی در مورد فساد اداری است که به تعبیر صنایعیها! باید دادههای پرت آن حذف شود و یک نمونه قابل اتکا به دست آید. خوشبختانه تعداد در آن به حدی هست که بتوان به تابع توزیع احتمالی نرمال برای استخراج نتایج استفاده کرد
با سلام و عرض ادب جناب آواژ
دغدغه جنابعالی در خصوص وضعیت پروژه های دانشگاهی و روند آن قابل درکه.
در حین مطالعه بحث شما یک نکته توجهم رو جلب کرد و آن اینکه مرقوم فرمودید داشتید سوابق بازدیدهای اینترنتی یکی کارآموزان رو بررسی می کردید!!!
ممکنه قدری دقیق تر این مورد رو هم توضیح بدید که چرا چنین کاری ضروری بوده؟
سلام جناب آقای زاهدیان عزیز
من در گذشته و به تفصیل در این مورد نوشته ام که اینترنت در بهساد به عنوان ابزار کار و کسب دانش محسوب می شود و اگر البته کسی بخواهد استفاده شخصی از اینترنت داشته باشد، این امر هم در حد معقول مجاز است، با این حال در بدو ورود من به همه افراد یادآوری کرده ام که اگر تمایل ندارند من بدانم به کدام سایت سر زده اند، به آن سایت نروند. یعنی موضوع ثبت بازدیدهای کاربران در شرکت یک موضوع پنهانی نیست و همه از آن اطلاع دارند. دلایل خاص خود را هم این کار دارد. این دو مطلب بیان دلایل کنترل اینترنت را کامل توضیح داده است.
http://www.behsad.com/weblog/?p=713
http://www.behsad.com/weblog/?p=978
سلام مهندس جان.
مطلبت رو که خوندم با یاد قدیم تر ها افتادم. خیلی خوشحالم که بهسادی بودم و هستم چون بهساد بود که دینای روبروم رو ترسیم کرد.
خوشحالم که این فرصت و به دیگران هم میدین.
دلمون هم واسه شما و دکتر و بهساد تنگ شده .
وحید
چه خوب شد که به آن طرف قضیه هم توجهی کرده بودید. منظورم اساتید محترم است. وقتی از طرف استاد هیچ کنترلی صورت نمیگیرد چه توقعی میتوان داشت؟ درست است که گربه باید در برابر دیزی در باز کمی حیا داشته باشد اما بدون کنترل و وارسی هم چیزی به سامان نمیرسد.
دانشجویان قربانی هستند و البته قربانیانی که از وضعیت خود راضی هستند و این قربانی بودن دلیل بر بی گناهی تام آنها نیست. استادها هم این میان قربانی وضعیت موجود هستند و صد البته آنها هم راضی هستند. مشکل از ساختار مدیریت آموزش عالی کشور است.
چند سال پیش حرکتی آغاز شد تحت عنوان استادان علیه تقلب که در ابتدای کار فرهنگ سازی خوبی صورت گرفت و … اما نمی دانم چرا بعد از مدتی وبلاگ آن استادان دچار محدودیت های عزیزان شد و به تدریج کل حرکت از سر و صدا خوابید. بگذریم.
شاید این قضیه تقلب در دانشجویان و ساده انگاری و عدم کنترل توسط استادان نتیجه همان نسل فست فود ها باشد، اینکه همه چیز را آماده و سریع می خواهیم چه پروژه انجام دادن را و چه پروژه تحویل گرفتن را، نمی دانم.
خوشحالم که بعد از مدتی نسبتا طولانی، این هفته چند نوشته خوب از شما خواهیم خواند. پیشاپیش ممنون
همین!
سلام
مگر این که شما با تشویق های مدام و لطف مداومی که دارید، انگیزه نوشتن را در من به وجود آورید. و گرنه می دانید که ذهن و شرایطم درگیرتر از این حرف ها است که بخواهم زیاد بنویسم. ممنون که هستید.
سوال دیگری که پیش میآید این است که بررسی سوابق بازدیدهای اینترنتی یکی از کارآموزها چقدر کار اخلاقیای است؟
من در گذشته و به تفصیل در این مورد نوشته ام که اینترنت در بهساد به عنوان ابزار کار و کسب دانش محسوب می شود و اگر البته کسی بخواهد استفاده شخصی از اینترنت داشته باشد، این امر هم در حد معقول مجاز است، با این حال در بدو ورود من به همه افراد یادآوری کرده ام که اگر تمایل ندارند من بدانم به کدام سایت سر زده اند، به آن سایت نروند. یعنی موضوع ثبت بازدیدهای کاربران در شرکت یک موضوع پنهانی نیست و همه از آن اطلاع دارند. دلایل خاص خود را هم این کار دارد. این دو مطلب بیان دلایل کنترل اینترنت را کامل توضیح داده است.
http://www.behsad.com/weblog/?p=713
http://www.behsad.com/weblog/?p=978
سلام آقای آواژ
با شناختی که در این یک ساله و چند ماهی که مطالب وبلاگ را دنبال می کنم دارم ، می فهممم چقدر از دیدن یک چنین سایت هایی ناراحت می شوید.
به نظر من برای حل این مشکل ، کار ریشه ای تری می طلبد ، من از دانشگاه خودمان ، بسیارند افرادی که یا از ایران رفته اند و در رشته های دیگری ادامه تحصیل داده اند یا اینکه بالکل بی خیال ادامه کار در رشته تحصیلی خودمان (نرم افزار) شده اند و به کارهای دیگری مشغولند .
واقعا با نوعی بی رغبتی در محیط دانشگاه مواجه هستیم که لزوم بدست آوردن مدرک در ذهن جامعه مان منجر به آن شده ، و وضعیت در دانشگاه های سطح پایین تر به مراتب بدتر می شود (البته در هر جایی هستند افرادی که رشد بالایی داشته باشند). که این خودش منجر به انواع کپی برداری ها می شود.
شاید باید در نحوه تشخیص اساتید در انجام پروژه ها توسط خود شخص تجدید نظر کرد ، یادم می آید کل تعطیلات عید را مشغول انجام پروژه آزمایشگاه سیستم عامل در مبحث چند تردی بودم در انتها پروژه خود را برای ارائه وقتی بردم ، سوالی که مشحص کننده این باشد که من آنرا نوشته ام اصلا آن موضوع را مشخص نمی کرد خلاصه اینکه گفتند پروژه را شما ننوشته اید! دیگر بماند که برخی پروژه های کپی خود را ارائه دادند و نمره خوبی گرفتند! آخر این میشود که قید اخلاقیات را می زنیدو …
سلام
از محبتی که همواره نسبت به روزنوشت های بهساد داشته اید سپاسگزارم.
شاید منظورم از این نوشته در لابلای نوشته ها مستور مانده باشد. اما مشکل ما دقیقن درباره نوع مدیریتی است که با تبدیل علم به مدرک و تبدیل مدرک به کالایی قابلفروش و قابلمعاوضه با پول یا ثروت و قدرت و نفوذ، نهتنها ضربهای مهلک به نظام دانشگاهی و علم کشور وارد آورده، بلکه با فروش مدرک به عموم در برابر پول و معاوضه آن با قدرت یا در کل مدرک فروشی در اشکال مختلف آن، ساختاری فاسد را در عرصه عمومی ایجاد کرده است. خود آن استاد هم قربانی چنین سیستمی محسوب می شود.
به نظرم نه میشه به اساتید دانشگاه و نه به دانشجوها ربطش داد
سیستم آموزش در دانشگاه ها و مدارس کشور ما از ریشه مشکل داره
روش “بزن و در رو” در همه جا هست، چه دانشگاه و چه محیط کار و چه هر جای دیگه ای
این مشکل تو فرهنگ ماست