باید و نبایدهای یک گروه چریکی در شرایط جنگی
امیر نامآور گرامی سلسه مطالبی را شروع کرده است به نام باید و نبایدهای یک کسب و کار نرمافزاری در دوران رکود اقتصادی. اول توصیه میکنم که هر دو نوشته او را بخوانیم و بعد….
من در گذشته هم گفتهام که به طور واقعی در جنگ و شرایط جنگی به سر میبریم. شرکتهای بزرگ به مثابه کشورهایی هستند که ارتش منظم دارند. شرکتهای کوچکتر مانند بهساد به طور طبیعی باید از سیاست جنگهای نامنظم تبعیت کنند و یک گروه چریکی را برای غلبه با دشمن تجهیز کنند. بنابراین پیشنهاد من در چارچوب همان استراتژی جنگهای نامنظم میباشد. برخی از این سیاستها را امیر نامآور عزیز به خوبی در وبلاگ ارزشمند ایده توضیح داده است و برخی از روشهای مورد نظر من با او مغایرت دارد. نکته مهم این است هر روش متناسب با یک شرکت و یک گروه مدیریتی خاص است و نمیتوان یک روش را به طور کلی اشتباه و یا درست خواند. روشی که در شرکت الف درست و کارآمد است، در شرکت ب میتواند به طور کلی زیانبخش باشد. پس به کارگیری نسخه تجویز شده برای هر بیمار! فقط مختص به او و یا افراد با بیماریهای مشابه است. پس از مقدمه این هم پیشنهادهای من:
-
روحیه؟! عالیه:
اگر سربازی رفته باشید میدانید که پس از یک روز نظام جمع رفتن با کله کچل زیر برق آفتاب تابستان، سرگروهبان فریاد میکند “روحیه” و سربازهای بختبرگشته باید بگویند “عالیه” اما همین سر شوخی را باز میکند که یکی آن وسط داد میزند “جیبامون (منظور جیبهایمان)” و بقیه جواب میدهند “خالیه”! همین شوخی واقعی! به ظاهر ساده در آن شرایط دشوار بسیار امیدبخش و کارساز است، پس مهمترین شرط در شرایط رکود اقتصادی حفظ روحیه گروه است.
-
حفظ نیروی(حتی مازاد)
اگر میخواهیم روحیه گروهی حفظ شود، یکی از ابزار آن ایجاد امنیت شغلی در بین همکاران است. اگر کارکنان شرکت هر روز با این ترس روبرو باشند که کار خود را از دست خواهند داد، این اول عامل ایجاد استرس و تنش در سازمان است. یک گروه چریکی همیشه همقسم خواهند شد که تا پای جان با یکدیگر خواهند بود. فکر میکنم که فایدهاش از هزینهاش بیشتر باشد.
-
بهرهوری را افزایش دهید
ما ایرانیها متخصص وقتکشی و بهرهوری پایین هستیم. اگر قبول ندارید به میزان بازدید از سایتهای اینترنتی و گودر و فیسبوک و … در ساعات و روزهای اداری و غیر اداری توجه کنید تا به واقعیت پیببرید. این موضوع را به همکاران خود نسبت ندهید! اول از خود شروع کنید که به عنوان مدیر شرکت از امکانات بیشتری برخوردار هستید! روزنامه خوانی، مراسم غیبت و … همه عواملی هستند که به شدت کارآمدی گروه را پایین میآورد. توجه کنیم که جنگ است و باید مراقب بود. هیچ فردی در وسط میدان جنگ حمام آفتاب نمیگیرد! از طرف دیگر افزایش بهرهوری لزومن با پرکاری و حذف استراحتهای مجاز بدست نمیآید و حتی کاهش استراحت میتواند به کاهش بهرهوری نیز منجر شود. پس از از این نوشته هیچگاه نباید پرکاری بیمنطق استنتاج شود.
-
فقط قویها میمانند
حیات در جنگل یک اصل دارد، قوی باش تا بمانی! در کار و کسب نرمافزاری، دانش و دانایی برابر با توانایی است. پس آموزشهای مختلف را حتی با صرف هزینه و زمان حذف نکنید. گروه شما به افسرانی قوی احتیاج دارد.
-
شاخصها را تعریف کنید و اهداف را کوچک ولی به صورت مقداری تعیین نمایید:
هیچگاه یک گروه بدون قطب نما و ابزار مکانیابی نمیتواند حرکت کند. اگر موقعیت خود را اندازهگیری نکنید، نمیدانید کجا هستید و اگر نمیدانید کجا هستید، چگونه میخواهید به مسیر آینده خود در دل این جنگل پر از گراز و شیر و روباه و کرگدن! ادامه راه دهید؟! موضوع بعد این است هدف نباید زنده ماندن باشد. زنده ماندن ابزاری است که باید برای رسیدن به اهداف از آن استفاده کنیم. اهداف کوتاه مدت را تعریف کنید، گروه را برای رسیدن به آن توجیه کرده و با قدرت قدم بردارید. به هر هدف کوچک که رسیدیم برنامهریزی هدف بعدی را شروع میکنیم.
-
شناخت از خود و بازنگری روشها
تعریف شاخصها و اهداف باعث میشود که به شناخت از خود دستیابید. باور کنید که بزرگترین دشمن آدمی، خود او و “من” بودن اوست. پس با شناخت از خود میتوانید به نقاط ضعف خود پیببرید و خود و روشهای خود را اصلاح کنید. با شکست این دشمن، سایرین سر تسلیم به شما فرود خواهند آورد.
-
اتحاد، اتحاد، رمز پیروزی
این عبارت را دوستانی مانند من که سنی از آنها گذشته! و جنگ را به خاطر دارند، حتمن در آن دوران در یکی از آهنگهای اتقلابی شنیدهاند. واقعیت این است که گروههای پراکنده در شب تاریک بحران اقتصادی، بیم یکسانی از گرداب دارند. اما با این وجود، افتراق ایدهها ، باعث شده که هر یک به تنهایی بخواهیم به جنگ غول گرانی و مشکلات اقتصادی برویم. هر گروه دارای نقاط قوت خاص خود است، پس بهتر است گروههای چریکی باهم متحد شوند و ضمن همپوشانی نقاط ضعف خود، به تقویت نقاط قوت هم بپردازند. یک گروه در جمعآوری آذوقه قوی است و گروهی دیگر ابزار رزم شبانه دارد و گروهی در رزم کوهستان از افراد قوی برخوردار است. اگر این گروهها باهم یکی شوند، به یقین از قدرت بیشتری برخوردار خواهند بود. پس اتحاد استراتژیک را فراموش نکنید.
(نکته اینکه قرار بود با یکی از گروههای خوب و توانا همکاری داشته باشیم، چند دفعه است که تماس میگیرم و حتی جواب تلفن من را هم نمیدهند!)
در مورد بهره وری واقعا نکته به جایی را اشاره کردید فکر می کنم همه ما وقت هایی را داریم که اگر درست به کارها اختصاص دهیم نتایج بسیار خوبی می گیریم … من هم در تلاش برای اصلاح اموری در کارم هستم گه اگر جواب بدهد فکر می کنم راندمان خودم را به مقدار قابل توجهی بالا ببرد … اگر نتیجه بگیرم حتما روش کار و نتایجش را منتشر می کنم …
اقا اون بنده خدایی که جواب تلفن های شما را نمی داد را پیدا کردم، خیلی سرش شلوغ بود. این روزها در حال تدارک سفر است که ان هم مقدماتی می خواهد بس زیاد. کار اجرایی را هم سپرده به نفرات بعدی و خودش درگیر کار شرکت نیست. اما به من گفت امروز صبح با شرکت شما تماس گرفته اند، جنابعالی هنوز تشریف نیاورده بودید سرکار، گفتم وساطت کنم بلکه دوباره این رابطه برقرار باشد!
مراقب خودتان باشید و … همین!
چند روز پیش جلسه ای داشتیم درمورد وضعیت شرکت. یکی از همکارام دقیقا همین مثال های شما رو می زدند. جنگ های چریکی و ارتش های منظم.
شباهت دیدگاه خیلی جالبی بود.
به نظر می رسد که کل کشور ( و نه شرکت های ما) درگیر جنگ است و البته رییس کل بانک مرکزی هم راه حل چریکی را به تازگی (احتمالن بعد از خواندن روزنوشت های بهساد!!) توصیه کرده اند. این نکته هم جالب است.
“رئیس کل بانک مرکزی تصریح کرد: انتظار ما از بخش تولید و تولیدکنندگان این است که ارتقای کیفیت را مد نظر قرار دهند و بهره وری خود را بالا ببرند و با منابعی که ما در اختیارشان می گذاریم بتوانند تولید را در حد صادرات برسانند یعنی صادرات محور باشند.”
لینک : http://www.asriran.com/fa/news/225518/%D8%AA%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B3-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%85-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C