شروع کار
از هفته دوم فروردین خوشم نمی آید. یک جور بلاتکلیفی وجود دارد برای همه کار و همه چیز. کارمندان محترم دولت چون چاه نفت دارند، اغلب در مرخصی به سر می برند و ما بخش خصوصی هم چون چاه نفت نداریم، پس باید کار کنیم. اما ما که در جزیره زندگی نمی کنیم. پس به طور عملی وضعیت کاری ما هم دچار نوساناتی می شود.
به هر حال دیروز اولین جلسه برنامه ریزی را خیلی جدی شروع کردیم. خوشحالم. اینکه در هفته دوم کار را شروع کرده ایم برایم ارزشمند است. امیدوارم چاه های نفت زودتر خشک شوند تا همه باهم کار کنیم.
انقدر همه جا تعطیل است آدم گاهی به خودش شک می کند! حتی سوپرمارکت و دکه روزنامه فروشی نزدیک شرکت هم زودتر از ساعت ۱۱ نمی ایند سر کار! توی ساختمان شرکت به جز ما شاید یکی یا دو تا ازدفاتر باز هستند که آنها هم چندنفری چندساعتی می آیند و می روند! گاهی فکر می کنم این بچه ها گناه دارند سر صبحی راه می افتند و میایند سر کار! گاهی آنقدر همه جا و همه چیز تعطیل است آدم به خودش شک می کند!
به طور کامل چنین حسی داشته ام.
ما هم رسما از همان ۵ فروردین کار را شروع کردیم. اما متاسفانه مرخصی ناگهانی و از قبل برنامه ریزی نشده یکی دو تا از بچه ها فرصت بازسازی تیم پشتیبانی را از ما گرفت. چون می دانستم مملکت تعطیل است اما گفتم حداقل می توانیم از این زمان برای بازآموزی تیم استفاده کنیم که در مورد آن تیم نشد. اما خوب بقیه بچه ها که آمدند حداقل برخی کارهای عقب افتاده را بدون استرس و ارجاع کارهای اضطراری انجام دادند و در یکی از تیم ها هم جلسات آموزشی خوبی برگزار شد.
خارج از آن: خیلی هم نباید دلخوش باشیم که هفته بعد هم خبری باشد. تا ۱۳ که تعطیل است، تازه آدمها ۱۴ یا ۱۵ هم می آیند که به ترافیک نخورند. بعدش هم که بساط دید و بازدید است و تعطیلات آخر هفته و خلاصه تا نوزدهم ول معطلیم! بعد از آن هم که هنوز دولت بودجه ندارد و خصوصی ها هم که هنوز دخلشان شروع نشده و … کلا دور هم راحتیم!
همین!
اینجاست که باید گفت: مملکته داریم؟!
همه این حرفهارو قبول دارم. ولی… ایکاش همه مشکلات از این یک هفته تعطیلی اضافه سال نو ما باشه. چون تعطیلی هفته اول رو که فکر کنم همه کشورهای دیگه هم دارن.
مهم میزان تعطیلات نیست، مهم میزان تعطیلی کشور حتی در روزهای کاری هست.
کلا فروردین ماه تعطیل هست… با یکی دو گل هم بهار نمیشه… دودش هم میره تو چشم شرکت های خصوصی و پرسنل این شرکت ها…