در و دیوار هم حرفی برای گفتن دارند
در مسافرت کاری هستم و کمی ذهنم معطوف آن است. شاید به همین دلیل کمی در نوشتن با برنامه روزنوشتها تاخیر ایجاد شد که بابت آن عذر خواهی میکنم.
اما خیلی خلاصه عرض شود که:
دیروز پی بردم که شاید به طور غیر ارادی داریم دارای تخصص سازمانشناسی میشویم! سازمان شناسی نه با مطالعه فرآیندها و گفتگو با افراد آن. بلکه با ورود به آن و نگاه به در و دیوار و تعامل! با نحوه برخورد نگهبانها و اطلاعات. محیط عمومی سازمانها حرفهای زیادی برای گفتن دارد. از اطلاعیهها و تابلوها و شماره اتاقها تا نحوه قرار گرفتن سطلهای زباله و نوع سنگ کفپوش انتخاب شده برای آن. تفکیک مبلمان اداری برای کارشناسان، روسا و مدیران و حتی نوع پذیرایی در جلسه با افراد مختلف نکات قابل توجهی است که یک مشاور باید به آنها توجه کند.
به طور خیلی اتفاقی یکی از دوستان دوران صنعتی ۱ را آنجا دیدم و باهم گپی زدیم. به صحت سنجی برداشتهای خود از محیط سازمان پرداختم و البته به فلسفه برنامهریزی شده آن چیدمان اداری پی بردم.
————————————————-
پاورقی:
۱-دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه صنعتی اصفهان عادت دارند که به اختصار نام دانشگاه خود را صنعتی صدا بزنند. من هم از این عادت جدا نیستم
یاد صنعتی به خیر. آنهم صنعتی سالهای ۶۲ و آن حوالی…
به نظرم این خوب است که مدیران، این دید را پیدا کنند. در هر سازمانی این نکات ریز را ببینند و با سازمان خود مقایسه کنند. خوب ها را اشاعه دهند و بد ها را توجه کنند که به این سو نروند.
ما در سازمانهای خودمان،چون چشممان عادت کرده،خیلی ضعف ها را نمیبینیم. از چند شرکت انگلیسی آموختم که ماهی یک بار در یکی از شرکتها دور هم جمع میشدند، و به طرف راجع به وضع شرکت به عنوان یک مشتری/مهمان بازخورد میدادند. البته طرف هم ظاهر سازی نمیکرد تا عیوبش معلوم شود. خیلی هم راحت در بعضی موارد میگفت “همین است که هست”
سفر به سلامت
پیشنهاد میکنم این تجربیات را جایی مستند کنید، حیف است. البته قبلاً در این وبلاگ هم چیزهایی در این باره نوشتهاید، ولی خب فکر کنم حتی میشود در این باره کتاب نوشت! مثلاً «کتابی از بهساد: راهنمای شرکتهای تولیدکنندهی نرمافزار برای کار با ادارههای دولتی» فکر کنم کتاب پرفروشی هم بشود!
من هم با پیشنهاد محمد موافقم، شناخت ارزشمندی است که تجارب گرانقیمتی تضمین کننده درستی آن است. پس باز هم در این زمینه بنویسید، لطفا!
همین!
@همه : از دیر پاسخ دادن به نظرها عذر خواهی می کنم. سه روز نبودم و سه روز تاوان نبودنم را می دادم. اصلا یادم رفته بود روزنوشته ها را
@وفا: خوشحالم که شما هم در صنعتی، در اصفهان بوده اید و وجودتان باعث افتخار است. ای کاش پیشنهاد شما عملی می شد و چنین تورهایی شکل می گرفت:
@محمد: با پیشنهاد شما موافقم البته بیشتر به درد خودم می خورد که دانش پراکنده ای که در این زمینه دارم کمی منسجم شود.
@علی واحد: اعتقاد دارم که که دانش شما در این زمینه به مراتب بیشتر از من است. پس من هم از شما خواهش می کنم که شما هم در این زمینه بنویسید.
بیشتر مطالبتون رو خوندم آموزنده و جالب بود
اما دیدن اسم صنعتی اصفهان برام نوستالوژیک بود خواستم ابراز وجود کنم!