خطرات Freelancer بودن
افشار محبی عزیز، در نوشتهای عالی، به ریسکهای Freelancer شدن پرداختهاست. چون حدود ده سال پیش به مدت شش ماه به صورت آزاد و Freelance کار میکردم (و اتفاقا درآمد بسیار خوبی هم داشت) چند مورد دیگر به ذهن من رسید که ابتدا به عنوان یک نظر در ذیل نوشته او مطرح شد و بد ندیدم که با کمی تغییر در اینجا نیز منتشر شود. با اینحال اگر تا الآن نیز نوشته او را نخواندهاید، پیشنهاد میشود که اول به مطالعه آن بپردازید و بعد اینکه چند مورد دیگر هم از نظر من مطرح است:
-
ریسک بازاریابی و بیکاری
همه میدانیم که برای گرفتن پروژه یک فرآیند بازاریابی وجود دارد که مشتمل بر تکنیکهای خاص خود مانند لابی و رشوه!! و … است. حال برای یک Freelancer که لزوما یک فرد با تواناییهای فنی است، ریسک بازاریابی همیشه وجود دارد. کارمند یک شرکت چه کار باشد و چه نباشد همیشه حقوق خود را میگیرد (ولو با تاخیر) و حتی میتواند به کارهای متقرقه هم بپردازد، اما کسی که پروژه ای کار میکند همیشه با ریسک بیکاری مواجه است. به طور کلی شرکت ها و افراد آنها، در مقابل افراد آزاد، از آستانه تحمل بیشتری در مقابل شرایط بیکاری برخوردار هستند.
-
ریسک حوادث، بیماری و مشکلات پیشبینی نشده
دومین مسئله ریسک مشکلات و احیانا بیماری است. در صورتی که یک کارمند بیمار شود، می تواند به منزل برود و با توجه به شرایط استراحت کند. ولی در مورد کسی که freelancer است، هر روز بیماری و یا به هر دلیل خروج از کار مواجه است با تاخیر در پروژه. ضمن اینکه همه میدانیم که شرایط پوشش بیمه خویشفرما، به مراتب بدتر از شرایط بیمه شرکتی می باشد و با خویشفرمایی هزینه های زیادی به freelancer از لحاظ هزینه بیماریها تحمیل میشود.
-
ریسک تغییر تواناییهای افراد به مرور زمان
باید قبول کنیم که توان جسمی و تا حدی ذهنی افراد همیشه ثابت نمیماند و به مرور زمان کاهش مییابد و در مقابل توان تجربی (استفاده از تجربه در حل مسائل) افزایش پیدا میکند. در این صورت نمیتوان همیشه به توان جسمی و ذهنی تکیه کرد. در حالیکه در یک سازمان، با توجه به افزایش سابقه کار، میتوان سمتهایی متناسب با افزایش سن افراد در نظر گرفت که مهم ترین آنها سمتهای مدیریتی است که کسب آنها وابسته به توان تجربی افراد است.
-
ریسک تداخل امور کاری با غیر کاری
ریسک چهارم (مربوط به آقایان)، در مورد به زندگی در طول روز با همسر (و یا حتی پدر و مادر) در خانه است. همه میدانند که خانم ها کمتر تحمل آقایان را در منزل دارند و اصولا دوست ندارند کسی در طول ساعات روز وارد محدوده حکمرانیشان شود. وقتی که یک آقا در منزل زمان بیشتری را به سر میبرد، این ریسک را افزایش میدهد که خود را در معرض غُر و پُرها و بهانه گیریهای خانم خانه قرار دهد و البته احیانا سفارشهای خرید پیاز و سیب زمینی و تعویض پوشک بچه را هم دریافت کند. گرچه آقایان به هر صورت با این مشکلات روبرو هستند!، اما مسئله این است که این بار، این مسائل در زمان کار آن ها اتفاق میافتد و نه ساعات غیر کاری و پر واضح است که بر روند انجام کار و پروژه تاثیر گذار خواهد بود.
در مورد مجردها نیز، پدر و مادر مشکلی که با یک freelancer دارند این است که احساس می کنند طفلک بچه بیکار است و هر چه برای آن ها توضیح میدهی که همه چیز خوب است، باز هم نگران هستند. (پدر و مادرند دیگر)
اما این ریسک در مورد خانمها به این صورت است که خیلی سریع آنها را تبدیل می کند به یک خانم خانه دار. حال که آنها در خانه هستند بد نیست که وقت بیشتری به فرزند اختصاص دهند (و اصلا چرا بچه را دیگر باید برد مهد؟) یا اینکه حالا که در خانه هستند، می توان وقت بیشتری به غذا پختن و ترشی درست کردن و حتی کلاسهای فوق برنامه اختصاص داد.
-
ریسک مدیریت بر خود
بی اغراق، مدیریت بر خود، به مراتب سختتر از مدیریت بر دیگران است. باور عمیق دارم که هیچ مدیری نمیتواند به تواناییهای مدیریتی دست یابد، مگر اینکه ابتدا بتواند خود را مدیریت کند. قوانین موجود در شرکتها بر خلاف تلخیهایی که دارند دارای این خاصیت هستند که فرآیند مدیریت بر خود را تسهیل میکنند. نمیتوان ساعاتی بیش از حد را به گودر بازی و فیسبوکگردی پرداخت، استفاده از موبایل محدود میشود و … و در نهایت خیلی موارد در محیط کار پیشبینی شده است که به افزایش بهرهوری منجر میشود. در حالیکه یک freelancer با هیچ محدودیتی به صورت مستقیم روبرو نیست و خود باید به مقابله به بازیگوشیهای رایج خود بپردازد. این بازیگوشیها خیلی شدید پروژه را به سمت دقیقه نودی شدن پیش میبرند و در مورد خیلی از فنیها وجود دارد.
در نهایت اینکه من به دلیل مشکلات و خطرات زیاد،Freelancer شدن در ایران را به دوستان توصیه نمیکنم. یک Freelancer یا باید خطرات و (لذات) کارآفرین بودن را به جان بخرد و دست به تاسیس شرکت بزند و یا از مزایا و (البته معایب) کارمند بودن بهرهمند باشد.
آقای آواژ، ممنون از نظر لطفی که به بنده دارید. کامنت شما را که در وبلاگ خودم دیدم همانجا جواب داده بودم و بعد متوجه این مطلب شدم.
در مورد ریسک مدیریت بر خود کاملاً نظر شما را قبول دارم. این چیزی است که بارها و بارها آن را لمس کردهام تا آنجا که بعضی وقت ها مجبور شدهام ف*لتر شکنهای ویندوزم را از کار بیندازم تا اگر وسوسه فیس بوک بازی وجود داشت، راهی برای فیس بوک رفتن وجود نداشته باشد.
ضمناً دو تا لینک موجود در صفحه کار نمیکنند.
آقای آواژ لینکهای داخل متن مشکل دارند و همه به همین پست شما وارد میشوند.
@افشار محبی و علی نعمتی شهاب: از تذکر شما در رابطه با لینکهای داخل متن ممنونم. با اینکه یک بار کنترل کرده بودم، نمی دانم چرا باز اذیت کرد. به هر حال اصلاح شد!
اقا این دقیقه ی نود خیلی بده!! این ترم من قرار بود پروژه های ۳ نفر رو انجام بدم+ پروژه ی خودم رو…..
به دلیل سادگی بیش از حد پروژه ها،گذاشتم واسه یه روز مونده به تحویل پروژه!!!
بعد از ظهرش،با مادر محترم مجبور شدم برم عیادت…
شبش مجبور شدم برم پارک!!
ساعت ۲-۴ هم فیس بوق!! صبح هم که در حال التماس استاد بودم که دو سه ساعت وقت بده انجامشون بدم!!!
در نهایت هم بعد از یه هفته،چون فراموش کرده بودم که اسم تابع ها رو باید بالای هر برنامه ی سی پلاس اعلان کنم،هیچ کدوم از برنامه های من بدبخت که بدون تابع و کلاس بلد نیستم برنامه نویسی کنم،کار نکرد!!!و کلی شرمنده ی دوستان و صد البته جیب همایونی شدم!!
نکنین دوستان!! یا پروژه نگیرین،یا اگه میگیرین،همون موقع انجام بدین!!
با توجه به مباحث مطرح شده در وبلاگ آقای افشار محبی و مطلب شما آقای آواژ در خصوص ریسک های freelance شدن ، می خواهم تجربه ای را شرح دهم:
چندی پیش در کاری که شرکتی قبول کرده بود در قرارداد برای هر روز تاخیر میزانی ازآن کسر می شد و شرکت از قبل خیلی برای انجام این پروژه هزینه کرده بود ، بنده به عنوان یک از برنامه نویسان پروژه بودم و مدیر شرکت می گفت شما بایستی در زیان این پروزه شریک باشید ! در جواب گفتم بسیار عالی ، پس من می خواهم در سود آن هم شریک باشم (یعنی منافع مالی و تبلیغاتی و فروش های بعدی و …) و آن کار انجام شد بی اینکه سود یا ضرری متوجه من باشد ، فقط همان مبلغ توافق شده خودمان باهم بود.
حقیقت این است که کارمندان زیر بار مستقیم فشار های مالی ناشی از تخمین نادرست اولیه ، تاخیر و دیر کرد ، قرارداد بد و …قرار نمی گیرند وخوب طبیعتا منفعت کمتری هم کسب می کنند.
Freelance شدن یعنی شرکتی سوری با یک یا چند نفر پرسنل(مثلا گروهی کار کنند) که خوب گاهی برای انجام یک پروژه به بیش از آن احتیاج است و می تواند تمرینی برای تاسیس شرکت در این بازار پر مخاطره باشد.
در نهایت : “هر که بامش بیش ، برفش بیشتر” !
با سپاس از شما بزرگواران که در این مورد نوشته اید ، در این مورد تجربیاتی دارم که تلاش می کنم در وبلاگم بنویسم.
البته مطالب شما قبول ولی همه اش درست نیست
۱-برای پروژه ای کار کردن باید دقت کنید پروژه هایی بگیرید که بعدها حتما بابت پشتیبانی آنها درآمد مستمری ایجاد کند .
۲-شرکتها پروژه محور همیشه پروژه های متعدد می گیرند که شاید به هم ربطی ندارند و فقط هدفشان انجام پروژه است
۳-تاخیر در پرداخت حقوق در اکثر شرکتها یک روال همیشگی است . اما شما باید سر وقت کار کنید اعتراض هم نباید بکنید ، خنده داری مساله اینجاست
۴-تعهدات در شرکتها یک طرفه است ، فقط برنامه نویس باید تعهد داشته باشد اما شرکتها پرداخت حقوق و عیدی و سنوات و غیره وظیفه آنها نیست
۵-پرداخت بیمه همیشه بر اساس حداقل حقوق است آن هم اگر واقعا کامل پرداخت کنند ، بعدها می بینی نصف بیمه ات را پرداخت نکرده اند
۶-اگر خواستی آموزش ببینی باید از حقوقت کم کنند ، اما اگر خواستی به پرسنل آنها آموزش بدی این وظیفه شما است هیچ پاداشی ندارد
۷-زمان بندی پروژه فقط بر اساس تشخیص خودشان است ، زندگی شما هیچ اهمیتی ندارد
۸-اگر به هر دلیلی از ادامه همکاری منصرف شدی ، برنامه نویس همیشه آدم بدی است ، اما شرکتها همیشه معصوم و بدور از هر گونه خطا هستند
۹-کدام شرکت حاضر است چندماه بابت بیماری برنامه نویس خود صبر کند ، تا مشکلی ایجاد شود فورا دنبال جایگزین می گردند . پس این وسط هیچ امنیتی در کار نیست
۱۰-کدام شرکت حاضره در مواقعی که درآمد نداره ، حقوق بدهد ، ماشاالله شرکتها پروژه می گیرند ، حقوق با بدبختی و منت پرداخت می کنند ، اونوقت در مواقع بی پولی چه بلایی سر ما میارن
@سید علا سبز پوش: از انتقاد صریح و تا حدی گزنده شما سپاسگزارم. در این مورد دو نکته باید عرض کنم.
اول اینکه علی واحد عزیز (وبلاگ رادمان) و من به تفصیل در مورد دیر پرداخت شدن حقوق ها نوشته ایم.
دوم اینکه، همیشه هم شرکت ها به این بدی که شما نوشته اید نیستند. هم شرکت خوب داریم و هم شرکت بد. هم برنامه نویس خوب داریم و هم برنامه نویس بد. شاید بهتر باشد که کلی قضاوت نکنیم.
@مجید آواژ : من تو وبلاگ مهندس محبی نظر خودم رو به عنوان آزاد کار گفتم.
من واقعا از جایگاه خودم وقتی به به این موضوع می کنم. مزایای آزاد کار بودن خیلی بیشتر از ریسک هاش هست. آصلا کار چه صاحب کار، کارمند یا هر حالتی دیگه ریسک های خودشون رو داره.
اما در جواب دوستمون سید علا سبز پوش گفتید.همیشه هم شرکت ها به این بدی که شما نوشته اید نیستند.
قصد جسارت ندارم. اما واقعیت همون چیزی هست. که این دوستمون عرض کردن. والا تو این چند ساله من زیاد تهران برای مصاحبه تهران و چند باری هم مشهد رفتم.
۹۹% از نظر تخصصی اوکی میشه تو مصاحبه ، تا سر بحث حقوق دست مزد. سری مدرک فوق دیپلم رو می کردند چوب میزدند تو سر من و یک باره دست مزد من نصف میشد.
خدا شاهده طرف تو شرکتش یک اپلیکیشن اختصاصی ایجاد نکرده و همش با سی ام اس هایی آماده پروژه بردن جلو . من رو می خواست، سی ام اس هم رو می خواستند. تازه ماهی ۴۵۰ هم حقوق تعیین کردن. خدایش من تو تهران با ۴۵۰ چه کاری می تونم بکنم؟!
اهل خودنمایی و تعریف از خود نیستم. اما وقتی سطح خودم، نحوه کار خودم رو می بینم. و به این قیمت پیشنهادی نگاه می کنم. حس اصلا خوبی بهم دست نمیده.
نکته دیگه که هست. و فکر می کنم. نادیده گرفتن روحیه برنامه نویس هست.
در خیلی از شرکت ها برنامه نویس رو یک برده نگاه می کنند. از برنامه نویس حرکت های جالبی رو طلب می کنند. یک نمونه جالبش برنامه زند استخدام کردن، تا دو هفته هی گفتن با حوملا و یا وردپرس بیار بالا. گفته من کار نکردم. جواب دادن پس تو چه جور برنامه نویسی هستی؟؟ حالا شما خودتون قضاوت کنید.
تو ادامه صحبت های صالح هم من اینو بگم که وقتی اسم دانشجو روت باشه کلی می خوره رو سره مال و پول کمتری پرداخت می کنن.
من هم آزاد بودن رو بیشتر دوست دارم به خاطر استقلالش.
شاید دلیل حرفم این باشه که از سیستم دولتی و دانشگاه خودمون تعهدی به پروژه های رسمی که یه طرفش دانشجو باشه ندیدم و شرکت ها هم معمولا دنبال آدمایی هستن که تمام وقت تو دستشون باشه نه این که یه آدمی پیدا بشه و تو یه زمان مشخص پروژه رو انجام بده.
در هر حال نظام فکری کارمون حالا هم تو کارفرما ها و هم تو استخدام شده ها باید کلی تغییر کنه.
مثلا به اروپا و آمریکا نگاه بندازیم می بینیم که استخدام و اخراج خیلی راحت صورت می گیره و با کسی رودرباسی ندارن.
حالا بحث شرکت های بیمه داخلی هم که فقط به فکر سود خودشون هستن جدا.